عاشقانه
تو کودکی شادیِ ما جا موند
زاغِ سیاهِ قصه تنها موند
حالا که حرفی از صداقت نیست
هفسنگ، گرگم به هوا جا موند
اون روزها مهر و صفا مون بود
زاغِ سیاهِ قصه هامون بود
هر آخر شب دورِ یک کرسی
لبخند های آشنامون بود
افسوس اون مهر و صفا رفته
دیگه کلاغِ قصه ها رفته
افسوس دیگه بر نمی گردیم
لبخند از لبهایِ ما رفته
تو کودکی شب، شاد و رنگی بود
دنیایِ زیبا و قشنگی بود
رادیو نفتی ، دودِ آلادین
دیوار خشتی، خونه سنگی بود
لبخند هامون مهربون تر بود
شب، پر ستاره، آسمون تر بود
گل خطمیامونو نمی چیدیم
قدری دلامون باغبون تر بود
تو کودکی شادی همون جا موند
تو کوچه های خاکیِ ما موند
تو تخمِ مرغِ رنگیِ عید و
تو قصه هایِ شاد و گیرا موند
ای کاش اون روزا نمی مُردن
ما رو به تنهایی نمی بُردن
ای کاش اون روزا نمی رفتن
ای کاش اون روزا نمی مُردن
تو کودکی شادیِ ما جا موند
زاغِ سیاهِ قصه تنها موند
حالا که حرفی از صداقت نیست
هفسنگ، گرگم به هوا جا موند
زاغِ سیاهِ قصه تنها موند
حالا که حرفی از صداقت نیست
هفسنگ، گرگم به هوا جا موند
اون روزها مهر و صفا مون بود
زاغِ سیاهِ قصه هامون بود
هر آخر شب دورِ یک کرسی
لبخند های آشنامون بود
افسوس اون مهر و صفا رفته
دیگه کلاغِ قصه ها رفته
افسوس دیگه بر نمی گردیم
لبخند از لبهایِ ما رفته
تو کودکی شب، شاد و رنگی بود
دنیایِ زیبا و قشنگی بود
رادیو نفتی ، دودِ آلادین
دیوار خشتی، خونه سنگی بود
لبخند هامون مهربون تر بود
شب، پر ستاره، آسمون تر بود
گل خطمیامونو نمی چیدیم
قدری دلامون باغبون تر بود
تو کودکی شادی همون جا موند
تو کوچه های خاکیِ ما موند
تو تخمِ مرغِ رنگیِ عید و
تو قصه هایِ شاد و گیرا موند
ای کاش اون روزا نمی مُردن
ما رو به تنهایی نمی بُردن
ای کاش اون روزا نمی رفتن
ای کاش اون روزا نمی مُردن
تو کودکی شادیِ ما جا موند
زاغِ سیاهِ قصه تنها موند
حالا که حرفی از صداقت نیست
هفسنگ، گرگم به هوا جا موند
۹.۲k
۲۹ دی ۱۴۰۱