حوس عشق پارت ۵۸

از تو بغلش اومدم و بعد دوباره لبامو بوسید یه کوچولو کوک:میرا برگرد خونه من:باشه کوک:بخاطر اون چکم معذرت میخوام عشقم من:نه حقم بود کوک:من بیشتر حقم بود حالت بهتره من:آره بهترم بعد بلندم کرد از رو زمین رفتم آماده شدم بعد اومد تو اتاق نزدیک شد دستمو گرفت نشوندم رو تخت بعد اومد آرایشم کرد یه رژلب آجریم زد برام کوک:توهم برا من بزن بعد منم گرفتم رژلب و زدم براش بعد رفت سمت گردنم گردنمو بوسید جای لبش موند بعد رفت سمت پایین گلوم اونجارم بوسید رد لباش قشنگ موند کوک:حالا شدی میرای خودم من:مگه نبودم کوک:تو هنوزم برای من همون میرایی هیچ تغییری نکردی بعد پاشدیم رفتیم خونه خودش بارون میومد مام خواستیم بدون ماشین پیاده بریم زیر بارون یه چتری آبی داشتم دونفری بود برداشتم رفتیم بیرون از خونه جونگ کوک چترو گرفت و منو کشید چسبوند قشنگ سمت خودش کمرمو گرفت چسبوندم به خودش بعد وایساد برگشت سمتم منم برگشتم طرفش کوک:اینو بگیر بعد چترو ازش گرفتم یهو اومد زیر پامو با کمرمو گرفت چرخوندم همونجوری تو هوا چترم بالای سرم گرفتم اینوری میچرخوندم اونور میچرخوندم منم میخندیدم باهم میخندیدیم زیر بارون اونم با چتر میچرخوندم به هر طرف من:جونگ کوک بسه 😂😂😂 کوک:نمیخوام میخوام تا سمت خونه همینجوری کنم سفت بشین من:خیله خوب کوک:خیس شدیم من:آره بعد شروع کرد تا سمت خونه یهو زدم به یکی یه دختر بود بدبخت شلپی افتاد رو زمین دیدم رو آب میزنه من:جونگ کوک یکیو انداختیم برگشت نگاه کرد کوک:هوم مهم نیست تو الان مهمی (شعتتت الان هیچی مهم نیست😂😂😂) من:خیله خوب یکم رفتیم جلوتر بعد گذاشتم رو زمین بعد باهم چترو گرفتیم یکم چسبید بهم شبی فیلما زیر بارون با چتر وقتی باهم روبه رو هم چتر و دو دستی گرفتیم و صورتامون به هم برخورد میکرد اومد دماغشو زد به دماغم و دماغمو با دماغش میمالید کوک:فکر کنم به این نیاز نباشه الان بعد چتر و پرت کرد اونور بعد اومد یه دستشو گذاشت دور کمرم و یه دستشو رو گردنم گذاشت یه دستشو رو گردن سمت راستم گذاشت لباشو گذاشت رو لبام و بعد چرخوندم به یه طرف لبامو مک میزد و میخورد دیگه خیس شدیم موها جونگ کوک خیس شده بود و خیلی جذابش کردم بود لبامو مک میزد و میخورد منم همراهیش میکردم بعد از هم جدا شدیم کوک:چتر کو 😐 اینه این خرگوشا دور و برشو نگاه کرد من:خرگوش کوک:چیه من:عاااااا (چه جواب داد😂😂😂😍😂) پشت سرته بعد رفت چتر و برداشت دید خراب شده رفته بالایی من:لعنتی کوک:مجبوریم بدون چتر بریم من:خیله خوب بعد رفتیم جونگ کوک منو چسبوند باخودش و گرفتم تا یخ نکنم رسیدیم سرد بود از دهنم بخار میومد کوک:الان باز میان باز میکنن من:آهااااا صبر کن یدونه محکم لگد زدم پام درد گرفت من:آخخخ کوک:من میزنم