بعضی وقت ها باید، از همه چیز
بعضی وقتها باید، از همه چیز
دست کشید
بی اعتنا شد...!
یک گوشه ی دنج پیدا کرد، آرامش دم کرد و جرعه جرعه بی خیالی، سر کشید و به این فکر کرد که رها شدن بهترین حس دنیاست...
گاهی باید برای مدتی از همه چیز دل برید
باید اول صبح حال هیچکس را نپرسید نگران هیچکس نشد
باید مواظب خودت باش… را به کسی نگفت
دلم برایت تنگ میشود را …
دوستت دارم را...
باید بعضی دغدغهها را نداشت
باید نشست و تماشا کرد آنهایی که روزی هزار بار برایشان جانت میرفت با جای خالی ات چطور کنار میآیند؟
اصلا جایی خالی میماند؟
باور کن گاهی باید به خودت فرصت بدهی
تا آدمهای اطرافت را بشناسی
تا آدمهای اطرافت تو را بشناسند...
گاهی باید بی حس بشوی
یک بی حسی کامل!!
و ببینی دیگران چه میکنند…
دست کشید
بی اعتنا شد...!
یک گوشه ی دنج پیدا کرد، آرامش دم کرد و جرعه جرعه بی خیالی، سر کشید و به این فکر کرد که رها شدن بهترین حس دنیاست...
گاهی باید برای مدتی از همه چیز دل برید
باید اول صبح حال هیچکس را نپرسید نگران هیچکس نشد
باید مواظب خودت باش… را به کسی نگفت
دلم برایت تنگ میشود را …
دوستت دارم را...
باید بعضی دغدغهها را نداشت
باید نشست و تماشا کرد آنهایی که روزی هزار بار برایشان جانت میرفت با جای خالی ات چطور کنار میآیند؟
اصلا جایی خالی میماند؟
باور کن گاهی باید به خودت فرصت بدهی
تا آدمهای اطرافت را بشناسی
تا آدمهای اطرافت تو را بشناسند...
گاهی باید بی حس بشوی
یک بی حسی کامل!!
و ببینی دیگران چه میکنند…
۱۳.۶k
۰۹ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.