نومیدی
با تو نگفته بودم.....
از گریه های هر شب.... ک نکردم
غم ها نشسته بر دل....
جانم رسیده بر لب.....
همون بهتر ک نگفتم و نکردم و نشست و رسید...
چ فایده ک دود حسرت از مغز استخوانم برخاسته و بر مغز سرم چنبره زده....با سایه سفید...
از گریه های هر شب.... ک نکردم
غم ها نشسته بر دل....
جانم رسیده بر لب.....
همون بهتر ک نگفتم و نکردم و نشست و رسید...
چ فایده ک دود حسرت از مغز استخوانم برخاسته و بر مغز سرم چنبره زده....با سایه سفید...
۴۰.۶k
۰۵ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.