forbidden love part ۱۲
حرف زدن براش سخت ترین کار شده بود و حس میکرد لال شده.
-راستش میخواستم یکم صحبت کنیم
با دیدن سکوت فلیکس تند تند ادامه داد
-البته اگه نمیخوای..
فلیکس میون حرفش پرید و بدون برگردوندن سرش پرسید
-چی رو میخوای بدونی؟
حس صمیمیت بینشون داشت برمیگشت و حرف زدن رو برای هیونجین راحت تر میکرد
-میخوام احساس واقعیات رو بدونم
سرش رو برگردوند و با چشمای آبیش به چشمای قرمز هیونجین خیره شد
-من فقط از وانمود کردن به قوی بودن خسته ام..دلم واسه روزایی که خنده هام واقعی بودن تنگ شده..اینکه بفهمی هیچوقت برای کسی که دوستش داری مهم نبودی، یه حقیقته که کنار اومدن باهاش سخته
اخم غلیظی روی صورتش نقش بست. پس فلیکس فکر میکرد براش اهمیت نداشته؟
مهم نبود بعد گفتن این حرفا قراره چه اتفاقی بیوفته فقط میخواست احساساتش رو بیان کنه.
-من همیشه تورو میخوام. متوجه نیستی؟ اگه بین تو و یه میلیون چیز دیگه که همیشه دلم میخواستهشون حق انتخاب داشتم هر بار تورو انتخاب میکردم.
-
-راستش میخواستم یکم صحبت کنیم
با دیدن سکوت فلیکس تند تند ادامه داد
-البته اگه نمیخوای..
فلیکس میون حرفش پرید و بدون برگردوندن سرش پرسید
-چی رو میخوای بدونی؟
حس صمیمیت بینشون داشت برمیگشت و حرف زدن رو برای هیونجین راحت تر میکرد
-میخوام احساس واقعیات رو بدونم
سرش رو برگردوند و با چشمای آبیش به چشمای قرمز هیونجین خیره شد
-من فقط از وانمود کردن به قوی بودن خسته ام..دلم واسه روزایی که خنده هام واقعی بودن تنگ شده..اینکه بفهمی هیچوقت برای کسی که دوستش داری مهم نبودی، یه حقیقته که کنار اومدن باهاش سخته
اخم غلیظی روی صورتش نقش بست. پس فلیکس فکر میکرد براش اهمیت نداشته؟
مهم نبود بعد گفتن این حرفا قراره چه اتفاقی بیوفته فقط میخواست احساساتش رو بیان کنه.
-من همیشه تورو میخوام. متوجه نیستی؟ اگه بین تو و یه میلیون چیز دیگه که همیشه دلم میخواستهشون حق انتخاب داشتم هر بار تورو انتخاب میکردم.
-
۳.۴k
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.