پارت 52
پارت 52
تق تق
ارسام : بفرمایید
من : هدفت از این کارا چیه ؟
ارسام : اول سلام دوم کدوم کارا ؟!
من : چرا با ایسل رفتی کافی شاپ ؟
ارسام : فک نمیکنم بهت ربطی داشته باشه !
من : ببین بخاطر اینکه میخوای کارای منو تلافی کنی این دخترو بازی نده اون دختره عاشقت میشه بعد اگه ولش کنی داغون میشه میفهمی ! قبل ازاینکه کاری کنی اول خوب بع عواقبش فک کن. .
ارسام : تو دیگه واسم مهم نیسی چرا باید بیام کاراتو تلافی کنم دارم کم کم باهاش اشنا میشم که ببینم زن زندگی هست یا مث تو نه میخوام واسه خودم اینده بسازم دیگه ام نمیخوام تو کارام دخالت کنی بسلامت
اشک تو چشام جمع شد بزور جلو بغضمو گرفتم که جلوش کوچیک نشم یعنی واقعا واسش مهم نیسم !!! مگه نگفت بخاطر من برگشته !! یعنی دیگه دوسم نداره ؟
اه سلن تو دیگه تصمیم گرفتی قوی باشی و بخاطر هیچی خودتو ناراحت نکنی کار تو از عشقو عاشقی گذشته فقط به فکر ارشام و سودا باش همین ... تمام ...
زینگ زینگ
من : جانم
سودا : سلام اجی خوبی
من : خوبم ممنون شما خوبین
سودا : اره مرسی کجایی ؟
من : شرکت
سودا : اهاا چیزه بیا اینجا
من : چرا چیزی شده ؟
سودا : ارتا گفت اروین میخواد ازدواج کنه منم میخواستم بهت بگم باهم بریم واسه ارشام خرید کنیم
من : منظورت همین اروین خودمونه ؟
سودا : خخخخ شوخی کردم باو اون عاشق و دلداده توئه با کی میخواد ازدواج کنه بیا اینجا دلم واست تنگ شده
من : مسخره باشع به شوهرت بگم میام
سودا : اوکییی فعلا بابای
من : بای
تق تق
ارسام : بفرمایید
من : هدفت از این کارا چیه ؟
ارسام : اول سلام دوم کدوم کارا ؟!
من : چرا با ایسل رفتی کافی شاپ ؟
ارسام : فک نمیکنم بهت ربطی داشته باشه !
من : ببین بخاطر اینکه میخوای کارای منو تلافی کنی این دخترو بازی نده اون دختره عاشقت میشه بعد اگه ولش کنی داغون میشه میفهمی ! قبل ازاینکه کاری کنی اول خوب بع عواقبش فک کن. .
ارسام : تو دیگه واسم مهم نیسی چرا باید بیام کاراتو تلافی کنم دارم کم کم باهاش اشنا میشم که ببینم زن زندگی هست یا مث تو نه میخوام واسه خودم اینده بسازم دیگه ام نمیخوام تو کارام دخالت کنی بسلامت
اشک تو چشام جمع شد بزور جلو بغضمو گرفتم که جلوش کوچیک نشم یعنی واقعا واسش مهم نیسم !!! مگه نگفت بخاطر من برگشته !! یعنی دیگه دوسم نداره ؟
اه سلن تو دیگه تصمیم گرفتی قوی باشی و بخاطر هیچی خودتو ناراحت نکنی کار تو از عشقو عاشقی گذشته فقط به فکر ارشام و سودا باش همین ... تمام ...
زینگ زینگ
من : جانم
سودا : سلام اجی خوبی
من : خوبم ممنون شما خوبین
سودا : اره مرسی کجایی ؟
من : شرکت
سودا : اهاا چیزه بیا اینجا
من : چرا چیزی شده ؟
سودا : ارتا گفت اروین میخواد ازدواج کنه منم میخواستم بهت بگم باهم بریم واسه ارشام خرید کنیم
من : منظورت همین اروین خودمونه ؟
سودا : خخخخ شوخی کردم باو اون عاشق و دلداده توئه با کی میخواد ازدواج کنه بیا اینجا دلم واست تنگ شده
من : مسخره باشع به شوهرت بگم میام
سودا : اوکییی فعلا بابای
من : بای
۱۶.۶k
۱۴ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.