بگذار برایت چای بریزم

بگذار برایت چای بریزم
امروز به ‌شکل غریبی خوبی !
صدایت نقشی زیباست
بر جامه‌ای مغربی
و گلوبندت چون کودکی
بازی می‌کند زیر آیینه‌ها …
و جرعه‌ای آب
از لب گلدان می‌نوشد
بگذار برایت چای بیاورم،
راستی گفتم که دوستت دارم ؟
گفتم که
از آمدنت چقدر خوشحالم ؟
حضورت شادی‌بخش است
مثل حضور شعر
و حضور قایق‌ها و خاطرات دور ....

#نزار_قبانی

#حلقه
دیدگاه ها (۴)

هروقت برای آشتی آمدیگلویت را صاف کنجمله ات رابا یک "دوستت دا...

تشنه ام امشب، گر باز خیال لبِ توخواب نفرستد و از راهِ سرابم ...

عالی بود این ن ن ^__^اشتباه پزشک زیر خاک دفن می شوداشتباه مه...

ببین جانم !کسی باید این عشق رااز وسط نصف کند !و نیمه دیگرش ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط