پر گشودیم و

..
پَر گشودیم و
به دیوار قفس ها خوردیم

وه که در حسرت
یک بالِ پریدن مردیم.

حسین_منزوی🌹 😍
دیدگاه ها (۳)

یک بار آن وقت‌ها که خیلی کوچک بودم، از درختی بالا رفتم و از ...

دوستت دارمو عشق تو از نامم می‌تراودمثل شیرهٔ تک‌درختی مجروحد...

..بی مرز تر از عشقمو بی خانه تر از بادای فاتح بی لشگر منخانه...

گرچه ماهنسخهء مکرّر توستکه گاهی شب‌ها پررنگ می‌نماییگاه کم‌ر...

آشفته حالم کوچنی ؟اشکهسه بالم کوچنی من چنگ دالم کوچنی مرغ خی...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط