سناریو
ازدواج اجباری
پارت 19
جونگ کوک: ولی من مشکل دارم
ا. ت: چرا من که اون موقع نمیدونستم قراره شوهر کنم که
جونگ کوک: این پسره کیه که باهاش با لباس باز عکس گرفتی
ا. ت: این دوستمو تو پاریس دیدم باهاش دوست شدم
شب با دوستامون قرار بود بریم بیرون شام
باهاش عکس گرفتم عکس بعدی هم نگاه کنی میفهمی که اکیپی بیرون رفتیم
جونگ کوک: آره بیشتر اکیپتون هم پسر، بیا گوشیتو بگیر تمام شد عکسا
لپشو بوس کردم
ا. ت: من فقط تورو دوست دارم مهم اینه
جونگ کوک لباشو رو لبام گذاشت
سرشو روسینم گذاشت
خ. ت اومد تو اتاق: آجی🤭
سر جونگ کوک پس زدم
ا. ت : چیه
خ. ت: من میترسم تنهایی بخوابم
ا. ت: باشه اومدم
رو به جونگ کوک: این میترسه میرم پیشش بخوابم
جونگ کوک: نرو
ا. ت» بای بای 😘
رفتم پیشش نیم ساعت بعد خوابش برد
بعد رفتم پیش جونگ کوک
ا. ت: تو بیداری
جونگ کوک: بدونه تو خوابم نمی بره
کنارش دراز کشیدم بغلش کردم خوابیدم
پرش زمانی به پس فردا ظهر
**✿❀ ❀✿**
دوستان احساس میکنم از این فیک خوشتون نمیاد
مشکلی هست تو کامنتا بگید تا سری بعدی بهتر اجرا کنم
پارت 19
جونگ کوک: ولی من مشکل دارم
ا. ت: چرا من که اون موقع نمیدونستم قراره شوهر کنم که
جونگ کوک: این پسره کیه که باهاش با لباس باز عکس گرفتی
ا. ت: این دوستمو تو پاریس دیدم باهاش دوست شدم
شب با دوستامون قرار بود بریم بیرون شام
باهاش عکس گرفتم عکس بعدی هم نگاه کنی میفهمی که اکیپی بیرون رفتیم
جونگ کوک: آره بیشتر اکیپتون هم پسر، بیا گوشیتو بگیر تمام شد عکسا
لپشو بوس کردم
ا. ت: من فقط تورو دوست دارم مهم اینه
جونگ کوک لباشو رو لبام گذاشت
سرشو روسینم گذاشت
خ. ت اومد تو اتاق: آجی🤭
سر جونگ کوک پس زدم
ا. ت : چیه
خ. ت: من میترسم تنهایی بخوابم
ا. ت: باشه اومدم
رو به جونگ کوک: این میترسه میرم پیشش بخوابم
جونگ کوک: نرو
ا. ت» بای بای 😘
رفتم پیشش نیم ساعت بعد خوابش برد
بعد رفتم پیش جونگ کوک
ا. ت: تو بیداری
جونگ کوک: بدونه تو خوابم نمی بره
کنارش دراز کشیدم بغلش کردم خوابیدم
پرش زمانی به پس فردا ظهر
**✿❀ ❀✿**
دوستان احساس میکنم از این فیک خوشتون نمیاد
مشکلی هست تو کامنتا بگید تا سری بعدی بهتر اجرا کنم
۲۱.۵k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.