شبکه تحلیلی نخبگان:
شبکه تحلیلی نخبگان:
خاطره شهید همت از امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر:
تا توکلتان چقدر باشد
موفقیت نیروهای ایرانی در مرحلهی اول و دوم عملیات الی بیت المقدس، موجب شد تا ارتش عراق همهی توان خودش را در خرمشهر جمع کند و نگذارد به هر نحوی که شده، این شهر هم از دستش خارج شود. از طرف دیگر، مرحلهی سوم عملیات هم باید هر چه زودتر آغاز میشد اما با کدام نیرو؟ با کدام تجهیزات؟ چگونه بعد از ده روز عملیات شبانهروزی باز هم میبایست از نیروها انتظار داشت که بجنگند؟ در آن لحظهی سرنوشتساز اما یک جملهی امام، ورق جنگ را به نفع نیروهای خودی برگرداند. شهید محمد ابراهیم همت وضعیت آن ایام را اینگونه تشریح میکند:
«در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغزها خسته شده بود! یعنی برای مرحلهی سوم عملیات الی بیت المقدس هیچکدام از فرماندهان نمیدانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند که آیا داخل خونین شهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر، چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان به شدت افت کرده و همین امر باعث شده بود که همهی ما دودل شویم که آیا به داخل خونینشهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم، آیا ضربه نخواهیم خورد؟ دیگر هیچکس قدرت تصمیمگیری نداشت. تا اینکه قرار شد برادران عزیزمان، محسن رضایی و صیاد شیرازی به محضر حضرت امام شرفیاب بشوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرمشهر دارای چنین سختیها است. ما هرچه پیشبینی میکنیم میبینیم نیروی ما برای اجرای مرحلهی نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوقالعاده زیاد است و ما نمیتوانیم به او حمله کنیم، ولی باز در عین حال قادر به تصمیمگیری نهایی هم نیستیم. شما نظر بدهید که ما چه باید بکنیم؟ حمله بکنیم یا نکنیم؟ تمام این صحبتها را که مطرح کردند، امام در جواب آنها فرمودند: «تا توکلتان چقدر باشد.»
در این لحظه برادران ما رضایی و صیاد شیرازی دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کل فرماندهان لشگرها و تیپها را احضار کردند و به آنها گفتند ما مسائل و مشکلاتمان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: «تا توکلتان چقدر باشد.» این موضوع در روحیهی برادران خیلی تأثیر گذاشت و باعث شد تا آنها با توکل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحلهی سوم عملیات آماده کنند.
منبع: کتاب همپای صاعقه، ص 678
خاطره شهید همت از امام خمینی (ره) برای آزادسازی خرمشهر:
تا توکلتان چقدر باشد
موفقیت نیروهای ایرانی در مرحلهی اول و دوم عملیات الی بیت المقدس، موجب شد تا ارتش عراق همهی توان خودش را در خرمشهر جمع کند و نگذارد به هر نحوی که شده، این شهر هم از دستش خارج شود. از طرف دیگر، مرحلهی سوم عملیات هم باید هر چه زودتر آغاز میشد اما با کدام نیرو؟ با کدام تجهیزات؟ چگونه بعد از ده روز عملیات شبانهروزی باز هم میبایست از نیروها انتظار داشت که بجنگند؟ در آن لحظهی سرنوشتساز اما یک جملهی امام، ورق جنگ را به نفع نیروهای خودی برگرداند. شهید محمد ابراهیم همت وضعیت آن ایام را اینگونه تشریح میکند:
«در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغزها خسته شده بود! یعنی برای مرحلهی سوم عملیات الی بیت المقدس هیچکدام از فرماندهان نمیدانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند که آیا داخل خونین شهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر، چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان به شدت افت کرده و همین امر باعث شده بود که همهی ما دودل شویم که آیا به داخل خونینشهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم، آیا ضربه نخواهیم خورد؟ دیگر هیچکس قدرت تصمیمگیری نداشت. تا اینکه قرار شد برادران عزیزمان، محسن رضایی و صیاد شیرازی به محضر حضرت امام شرفیاب بشوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرمشهر دارای چنین سختیها است. ما هرچه پیشبینی میکنیم میبینیم نیروی ما برای اجرای مرحلهی نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوقالعاده زیاد است و ما نمیتوانیم به او حمله کنیم، ولی باز در عین حال قادر به تصمیمگیری نهایی هم نیستیم. شما نظر بدهید که ما چه باید بکنیم؟ حمله بکنیم یا نکنیم؟ تمام این صحبتها را که مطرح کردند، امام در جواب آنها فرمودند: «تا توکلتان چقدر باشد.»
در این لحظه برادران ما رضایی و صیاد شیرازی دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کل فرماندهان لشگرها و تیپها را احضار کردند و به آنها گفتند ما مسائل و مشکلاتمان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: «تا توکلتان چقدر باشد.» این موضوع در روحیهی برادران خیلی تأثیر گذاشت و باعث شد تا آنها با توکل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحلهی سوم عملیات آماده کنند.
منبع: کتاب همپای صاعقه، ص 678
۶۸۴
۰۹ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.