فیک من فقط تورو میخوام
//ازدیدکوک//
توسالن تمرین بودم همه ی اعضا بودن به غیر از تهیونگ
جین_تهیونگ کو؟
+نمیدون....
همون موقع گوشیم زنگ خورد...
نامجون_کیه؟
+خواهرمه😳
+الو؟
_هق..هق..داداشششش😭
+چیشده تیا اروم باش چیشده؟
_هق...ل...لونا...هق
+لونا چییی؟
_ل...لونا حالش خیلییی بدهههه بیا بیمارستان//خودتون اسمشو بگین دیه//هق
+چ...چیییییی
پاهام شل شدو همه ی اعضا با نگرانی اومدن سمتم
جین_کوک چیشده؟
اشک از چشام اومدوگفتم
+ل...لونا...حالش...خیلی...بده..
جیمین_خوب بدو برو پیشش
+باشه...
بدو بدو رفتم سوار ماشین شدمو رشیدم دم بیمارستان...رفتم سمت پذیرش
+خانم اتاق جانگ لونا//دیه با کوک ازدواجید دیه😐//کجاس؟
)شما چه نسبتی باهاشون دارید؟
+شوهرشونم
)اهان بله ایشون ایسیو هستن
+ا..ا..ایسیو؟
)بله
خداجون..یعنی انقد حالش بده؟
یعدفه جیغ ابجیم ازاونور دراومد
_کوکککککک
+ت...تیا
تیا همه چیو بهم گفت
+منم میرم خون میدم هم خونشم یه بار ازمایش دادیم...
)خب معطل چی هستین حال همسرتون وخیمه زود برین خون بدین
رفتم اتاق...نشستم رو صندلی که تهیونگو دیدم
+ت....تو اینجا چیکار میکنی
_چرا از لونا..هق...خوب مراقبت نکردی لعنتی ههاانن؟
پرستار اومد داخلو همه ساکت شدیم...ازم خون گرفتنو سرم گیج میرفت...پنج تا سرم خون بردن...یعنی انقد حالش بد بود؟
_ک..کوک چرا لونا اینجوری شد؟
هیچکدوممون حال دعوا نداشتیم...تهیونگ گریه میکرد...توضیح دادم که گریم گرفت.....دیدم همه ی پرستارا بدو بدو به یمت اتاق لونا میرن...
منو تهیونگ پاشدیمو رفتیم بیرون که تیا گفت
-هق...دکتتتتررررر...
+تیا چیشده؟
-هق...میگن لونا نزدیکه که بمیرهههه...هقق
پاهام شل شد افتادم زمین...تهیونگ تکیه داد به چهارچوب درو گریه میکرد......نباید بری لونا نرو....
ادامه دارد.....
جججججججیییییغغغغغغ😭😭😭😭😭💔💔
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
توسالن تمرین بودم همه ی اعضا بودن به غیر از تهیونگ
جین_تهیونگ کو؟
+نمیدون....
همون موقع گوشیم زنگ خورد...
نامجون_کیه؟
+خواهرمه😳
+الو؟
_هق..هق..داداشششش😭
+چیشده تیا اروم باش چیشده؟
_هق...ل...لونا...هق
+لونا چییی؟
_ل...لونا حالش خیلییی بدهههه بیا بیمارستان//خودتون اسمشو بگین دیه//هق
+چ...چیییییی
پاهام شل شدو همه ی اعضا با نگرانی اومدن سمتم
جین_کوک چیشده؟
اشک از چشام اومدوگفتم
+ل...لونا...حالش...خیلی...بده..
جیمین_خوب بدو برو پیشش
+باشه...
بدو بدو رفتم سوار ماشین شدمو رشیدم دم بیمارستان...رفتم سمت پذیرش
+خانم اتاق جانگ لونا//دیه با کوک ازدواجید دیه😐//کجاس؟
)شما چه نسبتی باهاشون دارید؟
+شوهرشونم
)اهان بله ایشون ایسیو هستن
+ا..ا..ایسیو؟
)بله
خداجون..یعنی انقد حالش بده؟
یعدفه جیغ ابجیم ازاونور دراومد
_کوکککککک
+ت...تیا
تیا همه چیو بهم گفت
+منم میرم خون میدم هم خونشم یه بار ازمایش دادیم...
)خب معطل چی هستین حال همسرتون وخیمه زود برین خون بدین
رفتم اتاق...نشستم رو صندلی که تهیونگو دیدم
+ت....تو اینجا چیکار میکنی
_چرا از لونا..هق...خوب مراقبت نکردی لعنتی ههاانن؟
پرستار اومد داخلو همه ساکت شدیم...ازم خون گرفتنو سرم گیج میرفت...پنج تا سرم خون بردن...یعنی انقد حالش بد بود؟
_ک..کوک چرا لونا اینجوری شد؟
هیچکدوممون حال دعوا نداشتیم...تهیونگ گریه میکرد...توضیح دادم که گریم گرفت.....دیدم همه ی پرستارا بدو بدو به یمت اتاق لونا میرن...
منو تهیونگ پاشدیمو رفتیم بیرون که تیا گفت
-هق...دکتتتتررررر...
+تیا چیشده؟
-هق...میگن لونا نزدیکه که بمیرهههه...هقق
پاهام شل شد افتادم زمین...تهیونگ تکیه داد به چهارچوب درو گریه میکرد......نباید بری لونا نرو....
ادامه دارد.....
جججججججیییییغغغغغغ😭😭😭😭😭💔💔
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
۳۱.۹k
۰۴ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.