خب، ما همیشه «نبودن» را از این سرش دیده ایم.
خب، ما همیشه «نبودن» را از این سرش دیدهایم.
از سمت فاقد، نه فقید.
یعنی جای آدمی بودهایم همیشه که کسی را از دست داده است،
نه او که از دست رفته.
که مجبور بوده شاید یا لازم دیده برود، نباشد.
بگذار من به تو بگویم که نبودن، برای آن که نباید باشد هم سخت است.
و بگذار بگویم که حتی سختتر.
جواب ندادنِ نامه و پیغامی که از محبوب گرفتهای سختتر است از جواب نگرفتنش.
آن چاشنی انفجاری اختراعی اخیر بشر - آن seenِ تهِ پیام - را فعال کردن و در انفجار مسوولیت پاسخ ندادنش تکه تکه شدن، سخت است.
سخت چرا؟ مرگ است.
مرگ است «نبودن» - که این از اسمش میبارد - برای کسی که میخواهی برایش باشی.
مرگتر از مرگ است این تصمیم به نیستی.
این اتانازی.
"حسین وحدانی"
از سمت فاقد، نه فقید.
یعنی جای آدمی بودهایم همیشه که کسی را از دست داده است،
نه او که از دست رفته.
که مجبور بوده شاید یا لازم دیده برود، نباشد.
بگذار من به تو بگویم که نبودن، برای آن که نباید باشد هم سخت است.
و بگذار بگویم که حتی سختتر.
جواب ندادنِ نامه و پیغامی که از محبوب گرفتهای سختتر است از جواب نگرفتنش.
آن چاشنی انفجاری اختراعی اخیر بشر - آن seenِ تهِ پیام - را فعال کردن و در انفجار مسوولیت پاسخ ندادنش تکه تکه شدن، سخت است.
سخت چرا؟ مرگ است.
مرگ است «نبودن» - که این از اسمش میبارد - برای کسی که میخواهی برایش باشی.
مرگتر از مرگ است این تصمیم به نیستی.
این اتانازی.
"حسین وحدانی"
۱.۸k
۰۵ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.