عقاید یک دلقک
#عقاید_یک_دلقک
خلاصه داستان:
زمان: ۱۹۴۵ میلادی
مکان: آلمان
“شنیر”، جوان بیست و هفت ساله ای از اهالی بن (آلمان) است. وی با این که در خانواده متمول و ثروتمندی به دنیا آمده در نهایت فقر و سادگی زندگی می کند. تقلید استادانه ی وی در انجام حرکات و رفتار دیگران باعث می شود که به حرفه ی دلقکی یا به قول خودش “عنوان رسمی کمدین” روی بیاورد. در حالی که پایان دوره ابتدایی را با دردسر فراوان طی کرده و تحصیل را رها کرده اما افکاری والا دارد. کودکی شنیر در زمان جنگ جهانی دوم و جوانی وی مصادف با پایان جنگ است . “ماری”، نامزد وی و پدرش تنها کسانی هستند که شنیر به آن ها نظری مثبت دارد. اگر چه از دید پروتستان ها و کاتولیک ها شنیر شخصیتی بی دین است، اما تنها شخصیت سالم و اخلاق گرا در فضای جامعه بعد از جنگ آلمان می باشد. بعد از جنگ جهانی تمامی کسانی که به نفع هیتلر فعالیت داشتند، اکنون خود را افرادی مذهبی و مدافع حقوق انسانی قلمداد می کنند. خانواده ی شنیر نمونه کامل این سخن است. در آخرین نمایش، شنیر که اکنون تنها به سر می برد و ماری وی را رها کرده، به عمد باعث مصدومیت خود می گردد و این بهانه ای برای بازگشت به بن و جستجو برای یافتن نامزدش می شود. با ورود به بن در می یابد که ماری با “تسوپفنر” کاتولیک ازدواج نموده است. برای رهایی از این امر به مشروب پناه می برد تا درد همیشگی خویش – سردرد و مالیخولیا – را مدتی تسکین بخشد. ولخرجی های وی باعث گردیده که حتی یک مارک هم برایش باقی نماند؛ به همین دلیل به محض ورود به بن، با خانواده و تمام دوستانش تماس می گیرد و از آن ها در خواست پول می کند و چون مأیوس می شود، برای دیدن ماری که خیال می کند با همسرش از رم باز می گردد، همچون گدایی نیازمند با سازش به ایستگاه قطار می رود…
#هاینریش_بل
#یک_فنجان_کتاب
#دوست_عزیزم_کتاب
خلاصه داستان:
زمان: ۱۹۴۵ میلادی
مکان: آلمان
“شنیر”، جوان بیست و هفت ساله ای از اهالی بن (آلمان) است. وی با این که در خانواده متمول و ثروتمندی به دنیا آمده در نهایت فقر و سادگی زندگی می کند. تقلید استادانه ی وی در انجام حرکات و رفتار دیگران باعث می شود که به حرفه ی دلقکی یا به قول خودش “عنوان رسمی کمدین” روی بیاورد. در حالی که پایان دوره ابتدایی را با دردسر فراوان طی کرده و تحصیل را رها کرده اما افکاری والا دارد. کودکی شنیر در زمان جنگ جهانی دوم و جوانی وی مصادف با پایان جنگ است . “ماری”، نامزد وی و پدرش تنها کسانی هستند که شنیر به آن ها نظری مثبت دارد. اگر چه از دید پروتستان ها و کاتولیک ها شنیر شخصیتی بی دین است، اما تنها شخصیت سالم و اخلاق گرا در فضای جامعه بعد از جنگ آلمان می باشد. بعد از جنگ جهانی تمامی کسانی که به نفع هیتلر فعالیت داشتند، اکنون خود را افرادی مذهبی و مدافع حقوق انسانی قلمداد می کنند. خانواده ی شنیر نمونه کامل این سخن است. در آخرین نمایش، شنیر که اکنون تنها به سر می برد و ماری وی را رها کرده، به عمد باعث مصدومیت خود می گردد و این بهانه ای برای بازگشت به بن و جستجو برای یافتن نامزدش می شود. با ورود به بن در می یابد که ماری با “تسوپفنر” کاتولیک ازدواج نموده است. برای رهایی از این امر به مشروب پناه می برد تا درد همیشگی خویش – سردرد و مالیخولیا – را مدتی تسکین بخشد. ولخرجی های وی باعث گردیده که حتی یک مارک هم برایش باقی نماند؛ به همین دلیل به محض ورود به بن، با خانواده و تمام دوستانش تماس می گیرد و از آن ها در خواست پول می کند و چون مأیوس می شود، برای دیدن ماری که خیال می کند با همسرش از رم باز می گردد، همچون گدایی نیازمند با سازش به ایستگاه قطار می رود…
#هاینریش_بل
#یک_فنجان_کتاب
#دوست_عزیزم_کتاب
۲.۱k
۲۷ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.