حوس عشق پارت ۵۱
از لباس فروشی رفتیم بیرون جونگ کوک چشمش به یه بستنی فروشی افتاد بعد دستمو گرفت بردم تو با خودش بعد منتظر موندیم تا بستنی هارو بگیریم
از زبون جونگ کوک
همینجوری وایساده بودیم دیدم یکی همش چشمش به میرا بود به خودم چسبوندمش بعد سمت مرده گفتم چیه سرمو دادم بالا بعد برگشتم بستنی هارو گرفتیم من:میرا بریم تو ماشین میرا:نمیشه همین تو بخوریم من:تو ماشین بهتره میرا:باشه بعد رفتیم تو ماشین نشستیم بستنی هامونو خوردیم بعد تموم شد خیالم راحت شد چون میرارو پیش خودم گرفته بودم که یه وقت اتفاقی براش نیوفته میرا:بشین اینور من:هوم میرا:میگم بشین جا من من:چرا میرا:میخوام خودم رانندگی کنم من:مگه بلدی میرا:آره بلدم
از زبون خودم
بعد به بدبختی جامونو عوض کردیم آخرم نشستم راستش گواهینامه نداشتم (پس با این حساب میمیرید😐😂😂🤣😂😂) ولی دیگه خواستم یکم حال کنم بعد ماشینو روشن کردم پامو گذاشتم رو گازش اینه فشنگ رفتم (شبی این موشکا رفت😂😂😂😂)کوک:میراااااا یواششششش میرااااااا من:هواسمو پرت نکن کوک:دختره ی دیوونهههههه نمیخوام بمیرم من:نمیمیری نترس بعد هی داد میزد منم تو دور برگردونا مثل مسابقه ها میرفتم خیلی تند میرفتم آتیشی من یکی داشتم ذوق میکردم جونگ کوک ۱۰۰ تا سکته ناقص زد ولی من بعد یه آهنگم گذاشتم صداشو تا بالا بردم کوک:میراااااااااااااااااا اگه بمیریم حلالت نمیکنم نمیبخشمت من:میگم نمیمیریییییییی بعد زدم کنار جونگ کوک مثل خرگوشا کنار صندلی خشک شده بود و چشماش باز کوک:مممممممممممیکشمت بعد جاهامونو عوض کردیم یهو همون موقع یه ماشین از پشت محکم کوبید به ماشینه ما سرم خورد به داشبرد ماشین و بیهوش شدم
از زبون جونگ کوک
سرم خورد به فرمون فقط گوشه پیشونیم خون میاد گوشم سوت میکشید بعد یه نگاه میرا کردم دیدم بیهوشه و خون از سرش میاد من:میرا بعد رفتم کشیدمش عقب من:میرا چشماتو باز کن لطفا خواهش میکنم میرا زندگیم چشماتو باز کن گریم در اومد من:میرا همون موقع ماشینو روشن کردم و رفتم سمت بیمارستان به تهیونگ زنگ زدم من:ا الو تهیونگ زود بیاید بیمارستان به اینجایی که میگم تهیونگ:چی شده تصادف کردیم یه عوض از پشت اومد زد بهمون من حالم خوبه اما میرا بیهوش هرچیم صداش میکنم ما نمیشه تهیونگ:الان تو خودت خوبی من:من مهم نیستم الان از همه چی مهم تر میرا بعد قطع کردم من:میرا طاقت بیار داریم میرسیم بیمارستان قربونت برم بعد رسیدم بیمارستان خودمم سرم درد میکرد بعد بلندش کردم بردمش تو بعد پرستارا اومدم بردنش منم رفتم زخممو پانسمان کردم و رفتم بیرون همون موقع پسرا اومدن و من رفتم پیششون نامجون:چی شد یهو من:نمیدونم میرا داشت خیلی تند میرفت بعد وایسادیم
از زبون جونگ کوک
همینجوری وایساده بودیم دیدم یکی همش چشمش به میرا بود به خودم چسبوندمش بعد سمت مرده گفتم چیه سرمو دادم بالا بعد برگشتم بستنی هارو گرفتیم من:میرا بریم تو ماشین میرا:نمیشه همین تو بخوریم من:تو ماشین بهتره میرا:باشه بعد رفتیم تو ماشین نشستیم بستنی هامونو خوردیم بعد تموم شد خیالم راحت شد چون میرارو پیش خودم گرفته بودم که یه وقت اتفاقی براش نیوفته میرا:بشین اینور من:هوم میرا:میگم بشین جا من من:چرا میرا:میخوام خودم رانندگی کنم من:مگه بلدی میرا:آره بلدم
از زبون خودم
بعد به بدبختی جامونو عوض کردیم آخرم نشستم راستش گواهینامه نداشتم (پس با این حساب میمیرید😐😂😂🤣😂😂) ولی دیگه خواستم یکم حال کنم بعد ماشینو روشن کردم پامو گذاشتم رو گازش اینه فشنگ رفتم (شبی این موشکا رفت😂😂😂😂)کوک:میراااااا یواششششش میرااااااا من:هواسمو پرت نکن کوک:دختره ی دیوونهههههه نمیخوام بمیرم من:نمیمیری نترس بعد هی داد میزد منم تو دور برگردونا مثل مسابقه ها میرفتم خیلی تند میرفتم آتیشی من یکی داشتم ذوق میکردم جونگ کوک ۱۰۰ تا سکته ناقص زد ولی من بعد یه آهنگم گذاشتم صداشو تا بالا بردم کوک:میراااااااااااااااااا اگه بمیریم حلالت نمیکنم نمیبخشمت من:میگم نمیمیریییییییی بعد زدم کنار جونگ کوک مثل خرگوشا کنار صندلی خشک شده بود و چشماش باز کوک:مممممممممممیکشمت بعد جاهامونو عوض کردیم یهو همون موقع یه ماشین از پشت محکم کوبید به ماشینه ما سرم خورد به داشبرد ماشین و بیهوش شدم
از زبون جونگ کوک
سرم خورد به فرمون فقط گوشه پیشونیم خون میاد گوشم سوت میکشید بعد یه نگاه میرا کردم دیدم بیهوشه و خون از سرش میاد من:میرا بعد رفتم کشیدمش عقب من:میرا چشماتو باز کن لطفا خواهش میکنم میرا زندگیم چشماتو باز کن گریم در اومد من:میرا همون موقع ماشینو روشن کردم و رفتم سمت بیمارستان به تهیونگ زنگ زدم من:ا الو تهیونگ زود بیاید بیمارستان به اینجایی که میگم تهیونگ:چی شده تصادف کردیم یه عوض از پشت اومد زد بهمون من حالم خوبه اما میرا بیهوش هرچیم صداش میکنم ما نمیشه تهیونگ:الان تو خودت خوبی من:من مهم نیستم الان از همه چی مهم تر میرا بعد قطع کردم من:میرا طاقت بیار داریم میرسیم بیمارستان قربونت برم بعد رسیدم بیمارستان خودمم سرم درد میکرد بعد بلندش کردم بردمش تو بعد پرستارا اومدم بردنش منم رفتم زخممو پانسمان کردم و رفتم بیرون همون موقع پسرا اومدن و من رفتم پیششون نامجون:چی شد یهو من:نمیدونم میرا داشت خیلی تند میرفت بعد وایسادیم
۳۶.۰k
۱۶ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.