حال امروز من......بغضیست که نفس گیر شده...
حال امروز من......بغضیست که نفس گیر شده...
و قلمی که خشکیده!
و سرمایی که بند بند وجودم را سِرکرده است...
حواست به روزهایم نیست!
مات مانده ام بین واژه هایی که هر چه جا به جایشان میکنم
باز حالم را توصیف نمیکند...
و حرفهای ناگفته ای که مغز استخوانم را میسوزاند....
و قلمی که خشکیده!
و سرمایی که بند بند وجودم را سِرکرده است...
حواست به روزهایم نیست!
مات مانده ام بین واژه هایی که هر چه جا به جایشان میکنم
باز حالم را توصیف نمیکند...
و حرفهای ناگفته ای که مغز استخوانم را میسوزاند....
۶۳۴
۰۱ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.