طوری دلم گرفته که باید تو وا کنی !
طوری دلم گرفته که باید تو وا کنی !
یعنی چنان شکسته که باید دعا کنی
گفتی یک انتخاب کنم بین عشق و شعر
ماندم چطور از دلت آمد جدا کنی ؟
گفتی دلم یکی ست و دلدار هم یکی
افسوس قادری که یکی را دو تا کنی ...
با دیگران که دید تو را چشم ،گفتمش:
هر کس خطا کند تو نباید خطا کنی!
جسمت از آهن است دلت سنگ بی بها
حتی اگر که رویه ی خود را طلا کنی
با احتیاط حمل نکردم ولی دل است
دل عهد نیست بشکنی از نو بنا کنی
نفرین شده ست ذکرم وبی فاصله دعا
یارب مباد حاجت ما را روا کنی !
یعنی چنان شکسته که باید دعا کنی
گفتی یک انتخاب کنم بین عشق و شعر
ماندم چطور از دلت آمد جدا کنی ؟
گفتی دلم یکی ست و دلدار هم یکی
افسوس قادری که یکی را دو تا کنی ...
با دیگران که دید تو را چشم ،گفتمش:
هر کس خطا کند تو نباید خطا کنی!
جسمت از آهن است دلت سنگ بی بها
حتی اگر که رویه ی خود را طلا کنی
با احتیاط حمل نکردم ولی دل است
دل عهد نیست بشکنی از نو بنا کنی
نفرین شده ست ذکرم وبی فاصله دعا
یارب مباد حاجت ما را روا کنی !
۱.۱k
۱۹ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.