عاشقانه
اگر لبخند شیرین تو کمیاب است و مشهور است
چو مروارید، پنهان باش چشم مردمان شور است
تماشا میکنم چشم تو را اما هراسانم
که بیاندازه دلخواه است و بیاندازه مغرور است
به اسم شاعری، پیغام اهل عشق را بردم
مرا شاعر مخوان این تهمت از پیغمبران دور است!
هنوز از اختیار اینقدر میفهمم که این ماهی
میان انتخاب تنگ یا مرداب، مجبور است
کهام؟ خارے که از خاڪ مزارے سر برآورده
من از وقتے به دنیا آمدم پایم لب گور است
چو مروارید، پنهان باش چشم مردمان شور است
تماشا میکنم چشم تو را اما هراسانم
که بیاندازه دلخواه است و بیاندازه مغرور است
به اسم شاعری، پیغام اهل عشق را بردم
مرا شاعر مخوان این تهمت از پیغمبران دور است!
هنوز از اختیار اینقدر میفهمم که این ماهی
میان انتخاب تنگ یا مرداب، مجبور است
کهام؟ خارے که از خاڪ مزارے سر برآورده
من از وقتے به دنیا آمدم پایم لب گور است
۶.۵k
۲۷ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.