سلام بهونه ی نوشتن نامه

سلام بهونه ی نوشتن نامه
چه می کنی با دل ساده؟
اونجا بهت خوش می گذره؟
یا پیش من می موندن بهتره؟
نگو دلت برای من تنگ شده!
میدونم قلب تو از سنگ شده
حالا که دیگه عصر ارتباطات
برای جوونا دنیا سورو سات
اگه می خواستی حالم و بپرسی!
حالا زنگ که نه حداقل اس مسی
من زنگ می زدم برای تو
اخه دلم تنگ بود فدای تو
دیدم اصلآ نمیدی به من جواب
اومدیم ثواب کنیم شدیم کباب
گفتم بزار بدم برات یه اس مس
شاید بیشتر بکنی من و حس
جواب ندادی منتظر نموندم
قلم وبا کاغذ سفید اوردم
گفتم خوبه براش نامه نویسم
که من هنوز تو عاشقی بیستم
حالا خدا میدونه این نامه خونده می شه؟
با حرف من دلت رونده می شه؟
کاری به این کارا ندارم گلم!
کی گفته من تو عاشقی شلم؟!
اگه یه روز بهت بگم ای خورشید
من دیگه دوستت ندارم ببخشید!
تو چی می گی با اون چشمای نازت؟
بهم می گی دارم خیلی نیازت؟!
ببخش اگه دیوونه وار دارم ناز میکنم!
سفره ی دلم و پیش تو باز می کنم!
ببین دیگه شعر م نداره قافیه سازی
همش مال زندگیه که داره بازی
خداحافظی نمی کنم ازت گلم
دیدی نامه دادم موندم سر قلم
عزیزم زودتر بیا خبری نیست
جز دوری تو یار ملالی نیست