توی این روزها که از آزمایشگاه میرم خانه بابام نرسیده به خ
توی این روزها که از آزمایشگاه میرم خانه بابام نرسیده به خونه تنظیم کرده ، زنگ میزنه به من میگه،از پله ها که بالا میری ، پشتدر لباسا تو در میاری میزاری تو کیسه، بعد دستاتو ضد عفونی میکنی بعد زنگ در و میزنی، همون جور یک سره میره حمام ،بعد میای بیرون، نوه منو بغل میکنی. تازه بعدش تو این فاصله زنگ میزنه به همسرم میگه از دریچه در نگاه کن ببین این کار و کرده بعد درو بازکن.
میگم بابا کرونا که ترس نداره، مواظبم فوقش بچه میگیره آخرش ..... میگه زر نزن من برای نوه م میترسم، تازه من و مامان سی سال شب و روز کار کردیم تا تو رو درست کردیم ،حالا بزارم یه جغله ویروس بزنه ناکارش کنه. خودت دو خط مینویسی بچه ت خط میکشهروش جیغ ت درمیاد.
میگم بابا کرونا که ترس نداره، مواظبم فوقش بچه میگیره آخرش ..... میگه زر نزن من برای نوه م میترسم، تازه من و مامان سی سال شب و روز کار کردیم تا تو رو درست کردیم ،حالا بزارم یه جغله ویروس بزنه ناکارش کنه. خودت دو خط مینویسی بچه ت خط میکشهروش جیغ ت درمیاد.
۷.۹k
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.