اين كه رفتم از كنارت را تو باور مي كني؟
اين كه رفتم از كنارت را تو باور مي كني؟
اين كه بيزارم ز كارت را تو باور مي كني؟
گفته بودم بشكن اين قول و قرار و عهد را
مي زنم بر هم قرارت را تو باور مي كني؟
من تظاهر كرده ام ديگر به يادت نيستم
اين كه رفتم از كنارت را تو باور مي كني؟
آرزو كردم كسي جز من گرفتارت كند
گفتم اما اين عبارت را تو باور مي كني؟
گفته بودم يار ديگر جز تو دارم خوب من
بين دعوا حرف يارت را تو باور مي كني؟
گفتمت آن شب برو ديگر ندارم بعد از اين
ذره اي كاري به كارت را تو باور مي كني؟
سين هفتم را خودم مي آورم با يك سلام
من نباشم در بهارت را تو باور مي كني؟
اين كه بيزارم ز كارت را تو باور مي كني؟
گفته بودم بشكن اين قول و قرار و عهد را
مي زنم بر هم قرارت را تو باور مي كني؟
من تظاهر كرده ام ديگر به يادت نيستم
اين كه رفتم از كنارت را تو باور مي كني؟
آرزو كردم كسي جز من گرفتارت كند
گفتم اما اين عبارت را تو باور مي كني؟
گفته بودم يار ديگر جز تو دارم خوب من
بين دعوا حرف يارت را تو باور مي كني؟
گفتمت آن شب برو ديگر ندارم بعد از اين
ذره اي كاري به كارت را تو باور مي كني؟
سين هفتم را خودم مي آورم با يك سلام
من نباشم در بهارت را تو باور مي كني؟
۴۷۶
۲۱ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.