سوگواریم
دردهایم هنوز ناسورند
غصه هایم هنوز محصورند
غم برایم همیشه رقصان است
زخم هایم چو جور وا جورند
آمده با دبور، سوزِ خزان
دوستانم همیشه رنجورند
رفته از دست این جوان چه کنم
زندگی ها خراب و ناجورند
یک جهان شور و نای و موسیقی
زیرِ آوارِ خاک بی نورند
دیگر امروزه رورگارِ غم است
روزگاران فغان و دیجورند
مشکلاتِ عدیده ای داریم
عدد و شکلشان چو اینجورند؟
داد از دست دوستانِ فراق
خیلِ اینان عجیب مغرورند
بیوفا خاک و این زمین، بیرحم
آدمی خوارِ گورِمسحورند
وه چه بیفایده ست این دنیا
با زر و زیور آنچه منظورند
همچو قارون به ثروتی نازند
گنج ها خاک و گورها زورند
زیوری جز طلا و سکه و نقد
جز ستمکار، جمله در گورند
خاکها خانه های گورستان
خیلِ مورانِ گور در سورند
به چه دلخوش شوم؟ به دنیایی
که تَهش سوگ و بختکِ شورند
شوره زاری که نامِ آن دنیاست
ساکنانش به غصه معذورند
ملک الموت قابض الارواح
الاجل ، ماهیان در این تورند
الفراق و سکوت، خیره ببین
روح ها بر قبور محشورند
الغرض کُلُ مَن عَلَیها فان
مرگ ها نیش های زنبورند
خنده ی تلخ ما غم انگیز است
مات و مبهوتِ جیکِ عصفورند
تو وحیدم بخوانی ای ساسان
خاکسارم ز من چه میجورند
تویسرکانی ام امان ز فراق
همگان بر فراق معمورند
اشک، همسایه ای است در غربت
من غریبم غریبه ها کورند
آشنایی مرا زِ ره برسد
آشنایان به اشک مقدورند
سایه سانم هنوز ساسانم
زخمها، سوگها چه ناسورند
Join my group board
, مجموعه اشعار ساسان خاکسار متخلص به وحید تویسرکانی
on Pinterest! https://pin.it/6kSkqEb
غصه هایم هنوز محصورند
غم برایم همیشه رقصان است
زخم هایم چو جور وا جورند
آمده با دبور، سوزِ خزان
دوستانم همیشه رنجورند
رفته از دست این جوان چه کنم
زندگی ها خراب و ناجورند
یک جهان شور و نای و موسیقی
زیرِ آوارِ خاک بی نورند
دیگر امروزه رورگارِ غم است
روزگاران فغان و دیجورند
مشکلاتِ عدیده ای داریم
عدد و شکلشان چو اینجورند؟
داد از دست دوستانِ فراق
خیلِ اینان عجیب مغرورند
بیوفا خاک و این زمین، بیرحم
آدمی خوارِ گورِمسحورند
وه چه بیفایده ست این دنیا
با زر و زیور آنچه منظورند
همچو قارون به ثروتی نازند
گنج ها خاک و گورها زورند
زیوری جز طلا و سکه و نقد
جز ستمکار، جمله در گورند
خاکها خانه های گورستان
خیلِ مورانِ گور در سورند
به چه دلخوش شوم؟ به دنیایی
که تَهش سوگ و بختکِ شورند
شوره زاری که نامِ آن دنیاست
ساکنانش به غصه معذورند
ملک الموت قابض الارواح
الاجل ، ماهیان در این تورند
الفراق و سکوت، خیره ببین
روح ها بر قبور محشورند
الغرض کُلُ مَن عَلَیها فان
مرگ ها نیش های زنبورند
خنده ی تلخ ما غم انگیز است
مات و مبهوتِ جیکِ عصفورند
تو وحیدم بخوانی ای ساسان
خاکسارم ز من چه میجورند
تویسرکانی ام امان ز فراق
همگان بر فراق معمورند
اشک، همسایه ای است در غربت
من غریبم غریبه ها کورند
آشنایی مرا زِ ره برسد
آشنایان به اشک مقدورند
سایه سانم هنوز ساسانم
زخمها، سوگها چه ناسورند
Join my group board
, مجموعه اشعار ساسان خاکسار متخلص به وحید تویسرکانی
on Pinterest! https://pin.it/6kSkqEb
۳.۴k
۱۲ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.