با تو سخن گفتم

‌با تو سخن گفتم
با لبخندی
و تو پاسخی ندادی
دهانت سیمی است برای موسیقی
موسیقی به رنگ خون
به اینجا بیا

آه تو بگو
زندگی ، لبخندی نیست ؟
با تو سخن گفتم با آوازی
و تو نشنیدی
چشمانت سفالینه ای است
از سکوتی الهی
به اینجا بیا

آه تو بگو
زندگی ، آوازی نیست ؟
با تو سخن گفتم با روح
و توتعجب نکردی
چهره ات رویایی است
محبوس در عطری سپید
به اینجا بیا

آه تو بگو
زندگی ، عشق نیست ؟
با تو سخن گفتم با شمشیری
و توسکوت می کنی
سینه ات معبدی است
لطیف تر از گل ها
به اینجا بیا

آه تو بگو
عشق ، مرگ نیست ؟

#ادوارد_استیلن_کامینگز
دیدگاه ها (۲)

‌کیف أقلع باللیل إلیکلأسطو علی نومک؟کیف أرتدی الغابةوأستولی ...

‌بیا سکوت مرازیر بار محبت خود ویران کنو تکه‌های شکسته‌ی دلم ...

‌در جهانی خالی از صدای تونه پرنده ای روی شاخه درخت خانه می ...

‌مثل ستارهپر از تازگی بودی و نورو در دستت انگشتری بود از عشق...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۸#ویوجیمین ات داشت یا مدیر حرف میزد و ...

رمان j_k

Revenge or love ? Part 5 بعد از اون حرفش یکی با عجله چراعای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط