هـر چـه ڪردم ڪـه فـراموش ڪنم آه نشد
هـر چـه ڪردم ڪـه فـراموش ڪنم آه نشد
رفتـم از خـاطـر و، دلتنـگِ دلـم گاه نشد
او ڪـه با عشق، بـه آغوشِ دلم آمده بـود
تڪیـه بـر عقــل زد و، همـنفسِ راه نشد
گفت اندیشهٔ او بامن و با من شدن است
ڪلبـه ام آه...ولـے روشـن از آن مـاه نشد
آنڪه مست آمدو دستۍبه دلِ ما زد و رفت
هیمـه بـر آتشِ ما ریخت ، و همراه نشد
من حسودم به هر آنڪس ڪه نگارے بیند
سهمم از عشق، بـه اندازه ے یک ڪاه نشد
دفترم پـُر شده از بغـض چه بایـد بڪنم؟
هـر چـه ڪردم ڪـه فراموش ڪنم، آه نشد
رفتـم از خـاطـر و، دلتنـگِ دلـم گاه نشد
او ڪـه با عشق، بـه آغوشِ دلم آمده بـود
تڪیـه بـر عقــل زد و، همـنفسِ راه نشد
گفت اندیشهٔ او بامن و با من شدن است
ڪلبـه ام آه...ولـے روشـن از آن مـاه نشد
آنڪه مست آمدو دستۍبه دلِ ما زد و رفت
هیمـه بـر آتشِ ما ریخت ، و همراه نشد
من حسودم به هر آنڪس ڪه نگارے بیند
سهمم از عشق، بـه اندازه ے یک ڪاه نشد
دفترم پـُر شده از بغـض چه بایـد بڪنم؟
هـر چـه ڪردم ڪـه فراموش ڪنم، آه نشد
۴.۴k
۱۰ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.