"ʟᴏᴠᴇ?"
"ʟᴏᴠᴇ?"
"ᴘᴀʀᴛ-²"
با جونگکوک به اتاق رفتیم
ات:عزیزم من میرم حموم
جونگکوک:باش
حوله برداشتم و رفتم حموم ..بعد از حدود ۲۰ دقیقه اومدم بیرون لباس برداشتم و دوباره رفتم تو حمام پوشیدم«اسلاید بعد»رفتم و رو تخت پیش جونگکوک دراز کشیدم
جونگکوک:چرا رفتی تو حمام لباس پوشیدی
ات:خب کجا بپوشم
جونگکوک:همینجا
ات:تو اینجا بودی
جونگکوک:چه ربطی داره ما زن و شوهریم
ات:جونگکوک تو که میدونی من خجالت میکشم بخاطر همین
جونگکوک:قبلا هم بهت گفتم ....دفعه دیگه نبینم بری تو حمام
ات:خیلی خب باش
جونگکوک:خوبه
ات:میشه دو دقیقه گوشیت و بزاری کنار
جونگکوک:خیلی خب بیا
ات:بغلم کن «لبخند»
جونگکوک بغلم کرد
جونگکوک:شیطون شد ها
ات:یا فقط گفتم بغلم کن
جونگکوک :همین بغل و میتونیم تبدیل به یه شب خوب کنیم«نیشخند»
ات:یا..اصلا ولم کن نمیخوام بغلم کنی
جونگکوک:اوکی دیگه نمیگم...راستی ات
ات:بله
جونگکوک:لباست بازه خب ..میدونم عادت داری ولی وقتی بادیگارد ها میان یا کسی در میزنه باز نکن خودم باز میکنم
ات:چشم فرمانده«لبخند»
دیگه حرفی نزدیم جونگکوک یکم خسته بود بخاطر همین خوابید منم تصمیم گرفتم براش یه شام خوشمزه درست کنم و امشب تنها باشیم ...«منحرفم خودتی» تصمیم گرفتم پاستا فرانسوی درست کنم هم خودم دوست دارم هم جونگکوک ....شروع کردم به درست کردم «من نمیدونم چجور درست میشه»
«۱ ساعت بعد»
هوففف..بلاخره درستش کردم چقدر طول کشید..آخه من معمولا خیلی کم غذا درست میکنم چون خدمتکار داریم ساعت ۸ بود میز و چیدم ..از پله ها رفتم بالا در اتاق و باز کردم رفتم کنار جونگکوک که خواب بود نشستم موهاش و از داخل صورتش کنار زدم
ات:عشقم نمیخوای بیدار شی
جونگکوک:...چی شده«خوابآلود»
ات:هیچی عزیزم وقت شامه
جونگکوک:باش پرنسسم الان میام «خوابآلود»
ات:باش«لبخند»
جونگکوک بلند شد و رفت دستشویی بعدش اومد باهم رفتیم پایین نشستیم سر میز
ات:خودم درست کردم ... نمیدونم خوب شده یا نه چون من معمولا کم درست میکنم
جونگکوک:تو هر موقع غذا درست کنی خوشمزست مگه میشه زنم یه چی بد مزه درست کنه
ات:«لبخند»
نشستم سر میز اول و شروع کردیم غذا خوردن وسط های غذا بودیم که جونگکوک گفت
جونگکوک:راستی ات یادم رفت بهت بگم
ات:جونم
جونگکوک:جیمین فردا دعوت مون کرده
ات:ها..اوکی
جونگکوک:خودت که میدونین باید چیکار کنی یا برات توضیح بدم
ات:حالا تا فردا جونگکوک
جونگکوک:همین الان تکرارشون کن
ات:اوفف
۱_پوشیدن لباس تقریبا باز یا باز ممنوع
۲_خوردن نوشیدنی پیش از حد ممنوع
۳_گرم نگرفتن با مرد ها حتی رفیق خودت
دیگه یادم نمیاد
جونگکوک:خوبه مهم هارو میدونی..فقط یادت باشه زیر پا گذاشتن هر کدوم از این قوانین باعث میشه تنبیه سختی بشی
ات:باشه یادم میمونه
جونگکوک:آفرین
"ᴘᴀʀᴛ-²"
با جونگکوک به اتاق رفتیم
ات:عزیزم من میرم حموم
جونگکوک:باش
حوله برداشتم و رفتم حموم ..بعد از حدود ۲۰ دقیقه اومدم بیرون لباس برداشتم و دوباره رفتم تو حمام پوشیدم«اسلاید بعد»رفتم و رو تخت پیش جونگکوک دراز کشیدم
جونگکوک:چرا رفتی تو حمام لباس پوشیدی
ات:خب کجا بپوشم
جونگکوک:همینجا
ات:تو اینجا بودی
جونگکوک:چه ربطی داره ما زن و شوهریم
ات:جونگکوک تو که میدونی من خجالت میکشم بخاطر همین
جونگکوک:قبلا هم بهت گفتم ....دفعه دیگه نبینم بری تو حمام
ات:خیلی خب باش
جونگکوک:خوبه
ات:میشه دو دقیقه گوشیت و بزاری کنار
جونگکوک:خیلی خب بیا
ات:بغلم کن «لبخند»
جونگکوک بغلم کرد
جونگکوک:شیطون شد ها
ات:یا فقط گفتم بغلم کن
جونگکوک :همین بغل و میتونیم تبدیل به یه شب خوب کنیم«نیشخند»
ات:یا..اصلا ولم کن نمیخوام بغلم کنی
جونگکوک:اوکی دیگه نمیگم...راستی ات
ات:بله
جونگکوک:لباست بازه خب ..میدونم عادت داری ولی وقتی بادیگارد ها میان یا کسی در میزنه باز نکن خودم باز میکنم
ات:چشم فرمانده«لبخند»
دیگه حرفی نزدیم جونگکوک یکم خسته بود بخاطر همین خوابید منم تصمیم گرفتم براش یه شام خوشمزه درست کنم و امشب تنها باشیم ...«منحرفم خودتی» تصمیم گرفتم پاستا فرانسوی درست کنم هم خودم دوست دارم هم جونگکوک ....شروع کردم به درست کردم «من نمیدونم چجور درست میشه»
«۱ ساعت بعد»
هوففف..بلاخره درستش کردم چقدر طول کشید..آخه من معمولا خیلی کم غذا درست میکنم چون خدمتکار داریم ساعت ۸ بود میز و چیدم ..از پله ها رفتم بالا در اتاق و باز کردم رفتم کنار جونگکوک که خواب بود نشستم موهاش و از داخل صورتش کنار زدم
ات:عشقم نمیخوای بیدار شی
جونگکوک:...چی شده«خوابآلود»
ات:هیچی عزیزم وقت شامه
جونگکوک:باش پرنسسم الان میام «خوابآلود»
ات:باش«لبخند»
جونگکوک بلند شد و رفت دستشویی بعدش اومد باهم رفتیم پایین نشستیم سر میز
ات:خودم درست کردم ... نمیدونم خوب شده یا نه چون من معمولا کم درست میکنم
جونگکوک:تو هر موقع غذا درست کنی خوشمزست مگه میشه زنم یه چی بد مزه درست کنه
ات:«لبخند»
نشستم سر میز اول و شروع کردیم غذا خوردن وسط های غذا بودیم که جونگکوک گفت
جونگکوک:راستی ات یادم رفت بهت بگم
ات:جونم
جونگکوک:جیمین فردا دعوت مون کرده
ات:ها..اوکی
جونگکوک:خودت که میدونین باید چیکار کنی یا برات توضیح بدم
ات:حالا تا فردا جونگکوک
جونگکوک:همین الان تکرارشون کن
ات:اوفف
۱_پوشیدن لباس تقریبا باز یا باز ممنوع
۲_خوردن نوشیدنی پیش از حد ممنوع
۳_گرم نگرفتن با مرد ها حتی رفیق خودت
دیگه یادم نمیاد
جونگکوک:خوبه مهم هارو میدونی..فقط یادت باشه زیر پا گذاشتن هر کدوم از این قوانین باعث میشه تنبیه سختی بشی
ات:باشه یادم میمونه
جونگکوک:آفرین
۷.۴k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.