spy part5
انچه گذشت...
=خدایا از این به بعد به جا یه قاتل روانی باید دو تا قاتل روانی رو تحمل کنم
ویکوک دارن عین بز نگاش میکنن@-@
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
& خب بای
*با ته رفتین اتاقت
=چه بزرگه
& هوم
*چیدن وسایل
=اخیش تموم شد
*تق تق
=بیا تو
-مهمون داریم تا یه ساعت دیگه اماده باش میخوام با اعضای باند اشنات کنم
-لباس بازم نپوش
= دارک میپوشم ولی هرچی بود باش
-باشه
& منم برم اماده شم میببینمتون
=برو برو که انقد حرف زدی سرم رو خوردی
- پخه .منم رفتم بای
=بای
رفتم یه دوش نیم ساعته گرفتم یه لباس دارک پوشیدم یه بالم لبم زدم
( عکس لباسش اسلاید دو)
رفتم پایین
*از زبان مهمونا
اومد پایین چه خشگل بود پشمام
* کوک بهش اشاره کرد بیاد جلوش وایسه
-خب معرفی میکنم
نامجون
جین
یونگی
هوسوک
جیمین
ته ته و منم که میشناسی
(نامی!جین# یونگی^هوسوک$جیمین% ته ته& کوک- ا/ت=)
*همه با هم : آنیونگ(تو کره ایم هم سلام هم خداحافظی)
=انیونگ
-خب خودتو معرفی کن
= چی بگم؟؟
-معرفی درکش برات سخته؟؟
=عنتربرقی
*اعضا پشمای ریخته خود را جمع میکنند
= اوکی من ا/ت عستم 23 سالمه مادر و پدرم فوت شدن(خدا نکنه)و خیلی رک هم هستم از این هم نمی ترسم*اشاره به کوک
-پوفففففففففففففففف
-تموم شد خیلی تاثیر گذار بود
=به من چه تو گفتی
-اره جون عمت
*فلش بک چند دقیقه قبل
-خب خودتو معرفی کن
= چی بگم؟؟
-معرفی درکش برات سخته؟؟
=عنتربرقی
= هی شما چرا تیپ زدین
*اعضا با هم هنوز بش نگفتی
-نچ
=چی رو؟؟؟؟
-پاشو کفش بپوش بریم
(استایل کوک اسلاید 3 اعضا هم حوصلم نمشه پیدا کنم یچی پیدا کنیین خدتون)
صدای تیر اندازی از تو حیاط
-بخابین رو زمین*عربده
------------------------------------------------------------------------------------------------
ادمینتون داره کرمکی میشه جای حساس کات میکنه
میگما بیاین پست بعدمم ببینین
اینکه کی پست میزارمه
برا الین بار شرط میزارم ولی فقط یه بار
کامنت:2
لایک :3
اوکیه؟؟
=خدایا از این به بعد به جا یه قاتل روانی باید دو تا قاتل روانی رو تحمل کنم
ویکوک دارن عین بز نگاش میکنن@-@
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
& خب بای
*با ته رفتین اتاقت
=چه بزرگه
& هوم
*چیدن وسایل
=اخیش تموم شد
*تق تق
=بیا تو
-مهمون داریم تا یه ساعت دیگه اماده باش میخوام با اعضای باند اشنات کنم
-لباس بازم نپوش
= دارک میپوشم ولی هرچی بود باش
-باشه
& منم برم اماده شم میببینمتون
=برو برو که انقد حرف زدی سرم رو خوردی
- پخه .منم رفتم بای
=بای
رفتم یه دوش نیم ساعته گرفتم یه لباس دارک پوشیدم یه بالم لبم زدم
( عکس لباسش اسلاید دو)
رفتم پایین
*از زبان مهمونا
اومد پایین چه خشگل بود پشمام
* کوک بهش اشاره کرد بیاد جلوش وایسه
-خب معرفی میکنم
نامجون
جین
یونگی
هوسوک
جیمین
ته ته و منم که میشناسی
(نامی!جین# یونگی^هوسوک$جیمین% ته ته& کوک- ا/ت=)
*همه با هم : آنیونگ(تو کره ایم هم سلام هم خداحافظی)
=انیونگ
-خب خودتو معرفی کن
= چی بگم؟؟
-معرفی درکش برات سخته؟؟
=عنتربرقی
*اعضا پشمای ریخته خود را جمع میکنند
= اوکی من ا/ت عستم 23 سالمه مادر و پدرم فوت شدن(خدا نکنه)و خیلی رک هم هستم از این هم نمی ترسم*اشاره به کوک
-پوفففففففففففففففف
-تموم شد خیلی تاثیر گذار بود
=به من چه تو گفتی
-اره جون عمت
*فلش بک چند دقیقه قبل
-خب خودتو معرفی کن
= چی بگم؟؟
-معرفی درکش برات سخته؟؟
=عنتربرقی
= هی شما چرا تیپ زدین
*اعضا با هم هنوز بش نگفتی
-نچ
=چی رو؟؟؟؟
-پاشو کفش بپوش بریم
(استایل کوک اسلاید 3 اعضا هم حوصلم نمشه پیدا کنم یچی پیدا کنیین خدتون)
صدای تیر اندازی از تو حیاط
-بخابین رو زمین*عربده
------------------------------------------------------------------------------------------------
ادمینتون داره کرمکی میشه جای حساس کات میکنه
میگما بیاین پست بعدمم ببینین
اینکه کی پست میزارمه
برا الین بار شرط میزارم ولی فقط یه بار
کامنت:2
لایک :3
اوکیه؟؟
۳.۹k
۲۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.