کس نیست در این گوشه فراموشتر از من

کس نیست در این گوشه فراموشتر از من
وز گوشه نشینان توخاموشتر از من

هر کس به خیالیست هم آغوش و کسی نیست
ای گل به خیال تو هم آغوشتر از من

می نوشد از آن لعل شفقگون همه آفاق
اما که در این میکده غم نوشتر از من

افتاده جهانی همه مدهوش تو لیکن
افتاده تر از من نه و مدهوشتر از من

بی ماه رخ تو شب من هست سیه پوش
اما شب من هم نه سیه پوشتر از من

گفتی تو نه گوشی که سخن گویمت از عشق
ای نادره گفتار کجا گوشتر از من

بیژن تر از آنم که بچاهم کنی ای ترک
خونم بفشان کیست سیاوشتر از من

با لعل تو گفتم که علاجم لب نوش است
بشکفت که یارب چه لبی نوشتر از من

آخر چه گلابی است به از اشک من ای گل
دیگی نه در این بادیه پرجوشتر از من

#شهریار
دیدگاه ها (۱)

التماس دعا

.تو ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽﺩﺍﺭﻡﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎ...

خدای خوب من ..خدای مهربانمامروزم را که شنبه است با نام تو آغ...

با منِ تنها غریبی، آشنای دیگرانکاش من هم لحظه ای بودم به جای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط