تو با قلب ویرانه ی من چه کردی

تو با قلب ویرانه ی من چه کردی
ببین عشق دیوانه ی من چه کردی

در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با بالِ پروانه ی من چه کردی

ننوشیده از جام چشم تو مستم
خمار است میخانه ی من، چه کردی؟

مگر لایق تکیه دادن نبودم
تو با حسرتِ شانه ی من چه کردی؟

مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده با خانه ی من چه کردی؟

جهان من از گریه است خیسِ باران
تو با سَقف کاشانه ی من چه کردی؟
دیدگاه ها (۱۷)

پیام مجسمه چیست؟۱- فرزند بیشتر زندگی بهتر۲- موتور از وانت هم...

ﺍﺯ ﺻﺪﺍﯼ ﺳﻢ"ﺍﺳﺒﺎﻥ" ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ,ﺧﺒﺮﯼ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ...ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ...

تو همان ناگهانی هستی ؛که بی وقفه می توانم ؛دوستش بدارم ... !...

سخنِ عشقِ تو بی آنکه برآید به زبانمرنگِ رخساره خبر میدهد از ...

دلم پیش تو باشد،جسمم اینجا خانه ای دیگرهوایت در سرم باشد ، س...

فن‌فیک چند پارتی عاشقانه‌ ت با ران هایتانی — ژانر: لطیف، احس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط