هم اینک آخرالزمان (آغاز پایان)
فصل دوم:بخش تحقیقات part1
۱۵سال بعد
لینا ویو :
به پیشنهاد پدر و مادرم درسم رو ادامه دادم و الان توی همون بخشی کار میکنم که اونا قبلا کار میکردن ، یعنی بخش تحقیقات .
وقتی بچه بودم فک میکردم اونا توی اداره پلیس کار میکنن اما امروز که همونجا کار میکنم متوجه شدم اونجا یه مرکز تحقیقاتی فوق پیشرفته هست(عکس مرکز رو تو اسلاید بعد گذاشتم)
من الان دارم روی پروژه اونا کار میکنم ، پدر و مادرم خیلی زود فوت کردن ، البته این چیزیه که همه میگن اما من فک میکنم یه یکی اونارو کشته ، هرچند اینو جای هیچ کس بازگو نکردم اما در این مورد مطمئنم ، درکل اون نتونست کارش رو تموم کنه برای همین حالا من قراره کار نیمه تموم اون رو تموم کنم .
اسم پروژه ای که اونا روش کار میکردن (زمان) بود ؛ اونا به همراه همکاراشون روی این پروژه خیلی بزرگ که کاملا مخفیانه بود کار میکردن ، مطمئنم که الان با خودتون میگین اگه مخفیانه و محرمانه بود من از کجا میدونم ؟
خب راستش پدرم برخلاف بقیه همکاراش که حتا به خانواده شون هیچی نمیگفتن روی چی و کجا کار میکنن اون به من همه چیو میگفت ، وقتی ازش میپرسیدم که چرا اینارو به من میگی میگفت : من مطمئنم کسی که قراره این پروژه بزرگ رو به ثمر برسونه تو هستی .
اما پروژه پدر و مادرم چندین اشکال بزرگ داشت ، که بزرگ ترینش مربوط به کمبود یک بخش مهم و اصلی بود، و اون چیزی نبود جز یک منبع انرژی بزرگ و تمام نشدنی و بسیار قدرت منو. اونا خیلی دنبال چنین منبع انرژی بودن ، طوری که میشه گفت اونا کل کهکشان و سیاره های اونو گشته بودن تا چنین چیزی پیدا کنن اما موفق نشده بودن .
حالا نوبت به من رسیده بود ؛ تو یکی از سفر هام متوجه قدرتی عجیب در بخشی از یک سیاره ناشناخته شدم ، خیلی عجیب بود چون چنین سطحی از انرژی اونم در یک نقطه متمرکز در یک سیاره کوچیک غیر ممکن بود .
من به همراه گروه به اون ناحیه رفتیم . منطقه عجیبی بود و مجبور بودیم برای رسیدن به اون محدوده پیاده بریم .
به همراه گروه بعد از رسیدن به اون سیاره پیاده روی رو شروع کردیم ، برای رسیدن بهش باید وارد یک غار بزرگ میشدیم.
وارد شدیم ، یک دالان بزرگ بود که وسط اون یک کریستال نورانی با ابعاد چهارد در ده سانتی متر بود . همه دستگاه ها مقدار بسیار زیادی از انرژی رو نشون میدادن که به نظر بی پایان بود . تیم کار خودشو رو شروع کرد و بعد از گذشت چند ساعت و بعد از انجام کای آزمایش ، نتیجه بسیار عجیب بود!!
پایان بخش اول
#هم_اینک_اخرالزمان_اغاز_پایان
۱۵سال بعد
لینا ویو :
به پیشنهاد پدر و مادرم درسم رو ادامه دادم و الان توی همون بخشی کار میکنم که اونا قبلا کار میکردن ، یعنی بخش تحقیقات .
وقتی بچه بودم فک میکردم اونا توی اداره پلیس کار میکنن اما امروز که همونجا کار میکنم متوجه شدم اونجا یه مرکز تحقیقاتی فوق پیشرفته هست(عکس مرکز رو تو اسلاید بعد گذاشتم)
من الان دارم روی پروژه اونا کار میکنم ، پدر و مادرم خیلی زود فوت کردن ، البته این چیزیه که همه میگن اما من فک میکنم یه یکی اونارو کشته ، هرچند اینو جای هیچ کس بازگو نکردم اما در این مورد مطمئنم ، درکل اون نتونست کارش رو تموم کنه برای همین حالا من قراره کار نیمه تموم اون رو تموم کنم .
اسم پروژه ای که اونا روش کار میکردن (زمان) بود ؛ اونا به همراه همکاراشون روی این پروژه خیلی بزرگ که کاملا مخفیانه بود کار میکردن ، مطمئنم که الان با خودتون میگین اگه مخفیانه و محرمانه بود من از کجا میدونم ؟
خب راستش پدرم برخلاف بقیه همکاراش که حتا به خانواده شون هیچی نمیگفتن روی چی و کجا کار میکنن اون به من همه چیو میگفت ، وقتی ازش میپرسیدم که چرا اینارو به من میگی میگفت : من مطمئنم کسی که قراره این پروژه بزرگ رو به ثمر برسونه تو هستی .
اما پروژه پدر و مادرم چندین اشکال بزرگ داشت ، که بزرگ ترینش مربوط به کمبود یک بخش مهم و اصلی بود، و اون چیزی نبود جز یک منبع انرژی بزرگ و تمام نشدنی و بسیار قدرت منو. اونا خیلی دنبال چنین منبع انرژی بودن ، طوری که میشه گفت اونا کل کهکشان و سیاره های اونو گشته بودن تا چنین چیزی پیدا کنن اما موفق نشده بودن .
حالا نوبت به من رسیده بود ؛ تو یکی از سفر هام متوجه قدرتی عجیب در بخشی از یک سیاره ناشناخته شدم ، خیلی عجیب بود چون چنین سطحی از انرژی اونم در یک نقطه متمرکز در یک سیاره کوچیک غیر ممکن بود .
من به همراه گروه به اون ناحیه رفتیم . منطقه عجیبی بود و مجبور بودیم برای رسیدن به اون محدوده پیاده بریم .
به همراه گروه بعد از رسیدن به اون سیاره پیاده روی رو شروع کردیم ، برای رسیدن بهش باید وارد یک غار بزرگ میشدیم.
وارد شدیم ، یک دالان بزرگ بود که وسط اون یک کریستال نورانی با ابعاد چهارد در ده سانتی متر بود . همه دستگاه ها مقدار بسیار زیادی از انرژی رو نشون میدادن که به نظر بی پایان بود . تیم کار خودشو رو شروع کرد و بعد از گذشت چند ساعت و بعد از انجام کای آزمایش ، نتیجه بسیار عجیب بود!!
پایان بخش اول
#هم_اینک_اخرالزمان_اغاز_پایان
۱۰.۲k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.