دستخطی دارم از او بر دل خود یادگار
دستخطی دارم از او بر دل خود یادگار
عشق کاری کرد با قلبم که چاقو با انار
رفتنش یک شب دمار از روزگار من کشید
می کشم روزی که برگردد دمار از روزگار
حرف حق گفتم ولی خون مرا در شیشه کرد
بیشتر گل می کند انگور بر بالای دار
سفره ام را پیش هر کس وا کنم رسوا شوم
دوستان روزه خوار و دشمنان راز دار
سال مار دوستانم با عسل تحویل شد
سال من ای دوست ، دور از جان او، با زهر مار
علیرضا بدیع
عشق کاری کرد با قلبم که چاقو با انار
رفتنش یک شب دمار از روزگار من کشید
می کشم روزی که برگردد دمار از روزگار
حرف حق گفتم ولی خون مرا در شیشه کرد
بیشتر گل می کند انگور بر بالای دار
سفره ام را پیش هر کس وا کنم رسوا شوم
دوستان روزه خوار و دشمنان راز دار
سال مار دوستانم با عسل تحویل شد
سال من ای دوست ، دور از جان او، با زهر مار
علیرضا بدیع
۱.۲k
۱۵ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.