در فصل هشتم از متن «روایت پهلوی» برای تشویق مردم به اجرای
در فصل هشتم از متن «روایت پهلوی» برای تشویق مردم به اجرای خویدوده چنین بیان شده که اهورامزدا به زرتشت دستور اجرای خویدوده را میدهد و میگوید این کاری است که من با دخترم سپندارمذ انجام دادم و مشی نیز با مشیانه انجام داد.
در فصل 86 از متن پهلوی ارداویرافنامه به زنان هشدار داده شده است که چنانچه از رسم خویدوده خودداری کنند و آنرا سبک بشمارند، وارد دوزخ خواهند شد و در آنجا مارهای بزرگی وارد اندام آنان خواهد شد و از دهانشان بیرون خواهد آمد.
به موجب فتوای بیستم از مجموعه دستورهای موجود در کتاب «روایت آذرفرنبغ فرخزادان» اگر دختر یا خواهر مردی به خویدوده با او خشنودی و موافقت نداشته باشند، مرد می تواند به زور زن را وادار به اینکار کند!
بیگمان چنین تهدیدهایی نشانه آن است که اینگونه رسم ها برای مردم آن زمان ناشناخته وبیگانه بوده و توده مردم از اینگونه سفارش ها رویگردان بودهاند ولی در نوشته های پهلوی با توجه به نسبت دادن خویدوده به اهورامزدا و زرتشت و بیان جایگاه مقدس آن از یکسو و تهدید از سویی دیگر، مردم را وادار به انجام آن کار کنند! نشانه دیگری از رویگردانی مردم این است که در پایان بخش هشتم از کتاب روایت پهلوی، زرتشت به اهورامزدا میگوید: «این کار سخت و دشواری است و چگونه میتوانم خویدوده را در میان مردم رواج دهم؟» و اهورامزدا جواب میدهد: «به چشم من نیز چنین است، اما وقتی کردار نیک باشد، نباید دشوار و سخت باشد. به خویدوده کوشا باش و دیگران را نیز کوشا کن!
هر خواننده هوشیاری متوجه تفاوت ادبیات پهلوی ونگرش آن در زندگی زرتشتیان پس از حمله اعراب خواهد شد که نه تنها برگ های تاریخ ایران به نفع مهاجمان ورق خورده بلکه فرهنگ مردم این کشور نیز درسده های آغازین به خواسته بیگانگان فراهم شده است. ناهمگونگی آشکاراین شیوه چنان است که زرتشت هیچگاه در سروده هایش( گات ها) چنین دستورهایی دربار زندگی روزانه مردم مانند خوردن، آشامیدن، لباس پوشیدن وبرخورد با خانواده را نمی دهد. در آن زمان چه روی داده است که پس از دوهزار سال ودر پایان حکومت ساسانی، زرتشت باردیگر لب به سخن می گشاید و به موبدان و نویسندگان متن های پهلوی در آنزمان بهترین ثواب زندگی را بیان می کند که همانا ازدواج با نزدیکان وپیوند باخواهر ومادر باشد.
در فصل 86 از متن پهلوی ارداویرافنامه به زنان هشدار داده شده است که چنانچه از رسم خویدوده خودداری کنند و آنرا سبک بشمارند، وارد دوزخ خواهند شد و در آنجا مارهای بزرگی وارد اندام آنان خواهد شد و از دهانشان بیرون خواهد آمد.
به موجب فتوای بیستم از مجموعه دستورهای موجود در کتاب «روایت آذرفرنبغ فرخزادان» اگر دختر یا خواهر مردی به خویدوده با او خشنودی و موافقت نداشته باشند، مرد می تواند به زور زن را وادار به اینکار کند!
بیگمان چنین تهدیدهایی نشانه آن است که اینگونه رسم ها برای مردم آن زمان ناشناخته وبیگانه بوده و توده مردم از اینگونه سفارش ها رویگردان بودهاند ولی در نوشته های پهلوی با توجه به نسبت دادن خویدوده به اهورامزدا و زرتشت و بیان جایگاه مقدس آن از یکسو و تهدید از سویی دیگر، مردم را وادار به انجام آن کار کنند! نشانه دیگری از رویگردانی مردم این است که در پایان بخش هشتم از کتاب روایت پهلوی، زرتشت به اهورامزدا میگوید: «این کار سخت و دشواری است و چگونه میتوانم خویدوده را در میان مردم رواج دهم؟» و اهورامزدا جواب میدهد: «به چشم من نیز چنین است، اما وقتی کردار نیک باشد، نباید دشوار و سخت باشد. به خویدوده کوشا باش و دیگران را نیز کوشا کن!
هر خواننده هوشیاری متوجه تفاوت ادبیات پهلوی ونگرش آن در زندگی زرتشتیان پس از حمله اعراب خواهد شد که نه تنها برگ های تاریخ ایران به نفع مهاجمان ورق خورده بلکه فرهنگ مردم این کشور نیز درسده های آغازین به خواسته بیگانگان فراهم شده است. ناهمگونگی آشکاراین شیوه چنان است که زرتشت هیچگاه در سروده هایش( گات ها) چنین دستورهایی دربار زندگی روزانه مردم مانند خوردن، آشامیدن، لباس پوشیدن وبرخورد با خانواده را نمی دهد. در آن زمان چه روی داده است که پس از دوهزار سال ودر پایان حکومت ساسانی، زرتشت باردیگر لب به سخن می گشاید و به موبدان و نویسندگان متن های پهلوی در آنزمان بهترین ثواب زندگی را بیان می کند که همانا ازدواج با نزدیکان وپیوند باخواهر ومادر باشد.
۱.۸k
۰۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.