شکوهی در جانم تنوره میکشد

شکوهی در جانم تنوره می‌کشد
گویی از پاک‌ترین هوای کوهستانی
لبالب
قدحی درکشیده‌ام.

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۸)

مسافرِ چشم‌به‌راهی‌های منبی‌گاهان از راه بخواهد رسید...ای هم...

"دستانِ تو"لبریزم از این هُرمِ اشتیاقکه پوستِ گرمِ تنم رازیر...

و عشق را مجالی نیستحتی آن‌قدر که بگویدبرای چه دوستت می‌دارد....

به سکوت خو می‌گرفت و آن قدر بی حضور شده بودکه همه فراموشش کر...

در این هوای بغض آلودیادت خواهم کرددر این افکار تو خالیتو را ...

تنگِ غروب که می شودعجیب دلم مظلوم و بی کس تر می شودبد میسوزد...

عشق ( درد بی پایان)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط