با داماد همیشه عجول مون بودم ، یهو ای زد رو داشبورد ماشین
با داماد همیشه عجول مون بودم ، یهو ای زد رو داشبورد ماشین و گفت؛اسپری ، اسپری موجود است. وایستا برم چند تا بخرم. من هم زدم رو ترمز، سمتی که نگاه میکرد رو دنبال کردم ، دیدم یه مغازه وسایل بهداشتی فروشی و یه چاپ اعلامیه ترحیم کنار هم اند ، زده" اسپری چسب موجود است".
تا بجنبم ،امد و یکی از اسپری هارو بازکرد وپاشید رو دستاش، که بعد شنیدم ، میگه ااااا چسبید ، چسبید . چیه این؟!!
گفتم نابغه از حول حلیم افتادی تو دیگ. رفتی مغازه چاپ اعلامیه، اسپری چسب خریدی بجای اسپری ضد عفونی
تا بجنبم ،امد و یکی از اسپری هارو بازکرد وپاشید رو دستاش، که بعد شنیدم ، میگه ااااا چسبید ، چسبید . چیه این؟!!
گفتم نابغه از حول حلیم افتادی تو دیگ. رفتی مغازه چاپ اعلامیه، اسپری چسب خریدی بجای اسپری ضد عفونی
۱۰.۹k
۲۰ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.