حوس عشق پارت ۲۹
کوک:عشقم فکر کردم میخوای بری پیشش من:بیخود فکر کردی من حالم ازش بهم میخوره کوک:خیلی دوست دارم من:منم دوست دارم کوک:ولی خیلی خوب زدیشا از کجا یاد گرفتی من:فیلم زیاد دیده بودم بعد همونجوری بردم تو خونه و بعد گذاشتم زمین تهیونگ:فکر اینجاشو نمیکرد من:اوهوم جیهوپ:جشن بگیریم من:باشه کوک:موافقم بعد رفتیم جیهوپ ویسکی آورد من:بده من بازش میکنم بعد داد به من پاشدم تکونش دادم بازش کردم پاچید بیرون مثل آبشار پاچید به عکس خوشگل جین جین:چرااااااااا😲💔 من:ببخشید جین:چرا من چرا عکس جونگ کوک نه چرا کوک:حالا چرا گیر دادی به من😐 من:حالا عب نداره باید ده تا عکس دیگه داشته باشی کوک:آره من چندتا دارم تو تلویزیون پخش میکنم بعد رفت زد تو تلویزیون کوک:خیلی قشنگه میمیره آدم (با اینکه یه مشت عکس درپیت بود😐😂😂😂😂) بعد گذاشت انقدر خندیدیم من یکی داشتم جرررر میخوردم جین:هی قطعش کن کوک:چرا خوبه که بعد جین داشت میومد جلو جونگ کوک به من پناه برد و منو سفت بغل کرد(مثل این بچه خرگوشا که میرن بغل جفتشون😂😍😂) کوک:میرا نزار باهام کاری کنه من:نمیزارم هی جین نیا جلو با جونگ کوکم کاری نداشته باش بعد قطع کرد تلویزیون جونگ کوکم دور کمرمو گرفته بود جینم رفت عقب بعد جونگ کوک از تو بغلم اومد بیرون ویسکی رو برای همه ریخت برای منم ریخت بعد تکیه داد کمر منو گرفت منم سرمو رو سینش گذاشتم و همینجوری میخوردم من ظرفیت الکلم بالا بود تا صبحم بخورم بازم مست بعد دیگه نخوردیم من یه جا میخوردم بعد دیگه نخوردم جونگ کوک خوابید رو پام منم دستمو رو موهاش میکشید جونگ کوک یکم مست بود و چشماش بسته بود دستمو رو سینش گذاشتم اونم دستمو گرفت من:جونگ کوک میخوای بخوابی کوک:میخوام رو پا تو بخوابم من:خیله خوب همه رفتن خوابیدن جونگ کوک چشماش باز بود بعد پاشد مست بود و یکم گیج میزد من:جونگ کوک بیا ببرمت رو تخت بخوابی کوک:خیله خوب بعد پاشد منم گرفتمش دستشو رو گردنم گذاشتم و بعد بردمش تو اتاق خوابوندمش رو تخت منم رفتم تو بغلش و سرمو تو بغلش بردم اونم دستشو رو کمرم گذاشت بعد خوابید منم خوابیدم
۴۶.۹k
۱۴ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.