من از زخم هایی خواهمـ گفت

من از زخم‌هایی خواهمـ گفت
ڪهـ ادامه می‌دهند مرا تا آن‌سوی تو

هرگاه انگشت در زخمـ ِ ڪهنه می‌چرخانی
این جراحت ِ بی‌پایانـ دل دل می‌زند
نفس می‌گیرد
نگاهمـ می‌ڪند
و از نو جانـ می‌گیرد

هم‌او ڪهـ حتی بر نمی‌تابد نبودن‌ات را

من اما این زخمـ ِ دیرین را با خود خواهمـ داشت
با خود خواهمـ برد تا آن‌سوی رفتن ِ بی‌بازگشت

زخمـ می‌ماند
چونانـ سنگواره‌ بر قلب ِ اقیانوس سخت و ماندگار ༉


#برای‌توڪه‌این‌حوالی‌پرسه‌میزنیᥫ᭡
اَنت بت عُدَّتی اِنْ حَزِنْت‌ 🤍

¹⁴0²/¹²/09