متن و دلنوشتهای یاسین مربوط به شخصی در مجازی نبوده و نیست
متن و دلنوشتهای یاسین مربوط به شخصی در مجازی نبوده و نیست و انگشت اشاره یاسین در فضای حقیقی نشانه رفته نه در فضای مجازی مگر در یه شرایط خاص
پس در مجازید کسی بخودش نگیرد و هی پشتک وارون و ریم و فیلتر و.........غیره
من ياسين هستم
در واقع محمد ياسين هستم
اما براستى نميدانم كه
ياسين يعنى چه؟
ياسين كه بقول دوستان
تيكه پران و پينه دوز با كلمات بازى ميكنم اما نميتوانم با كلمه ياسين بازي كنم كه كلمه ياسين يعني چه؟
زندگی پشت نگاه یاسین جاريست
خوب و بدش مهم نيست
بقول دوستان تيكه پران و تيكه دوز
سرزمين كلمات تحت فرمان منست.قصر پنهان منست
قاصدكهای لبان ياسين هرروز
سبزه ی نام خدا را به جهان
می بخشد
من ياسين هستم.آری ياسين
اما كدام ياسين و كيلو چند اين ياسين؟
نميدانم......!!!
گر چه بر گونه منه یاسین
سرخی سيلی صد درد درخشش دارد
آخرين دغدغه هايم اينست :
نكند متن و دلنوشتهاى ياسين را هيچ كس ديروز امروز نفهميد؟
اصلا نکند متن و دلنوشتهاى ياسين همچنان مجهول است و مجهول بماند؟
نكند متنهاي اصيل ياسين روى تن سو خته ياسين جا مانده است كه اينك مجهول است
و فقط من ياسين هستم براى دوستان قابل فهم است؟
هر شب از آينه ها می پرسم :
به كدامين شيوه ؟
وسعت ياد خدا و بنده هاى خائن خدا را در قالب
متن و دلنوشتهاى ياسين محصول مشترك رودبار و آشخانه بكشم؟
يا ترسيم كنم.؟
ترسيم كنم تا خواننده را تو روياهاش تا لب گور ببرم
يا نه تا لب درياچه تشنه بر گردانم ؟
يا غرق درويای تفكر متنام بكنم ؟
با تبسم يا اخم ؟
با یکی بود و یکی نبود ؟
زیر یک طاق کبود ؟
يا كلاغی كه به خانه نرسيد؟
قصه گویی بكنم ؟
تك به تك يا با جمع ؟
بدوم يا آرام ؟
من ياسين هستم اما بى نشان
جز نشان من بود متن و دلنوشتهای مجهول
رمز پرواز و شناخت ياسين متن و دلنوشتهاى یاسين است......!!
درد فهميدن و فهماندن و مفهوم شدن و.......!
همگی مال منست
من ياسين هستم .......!
تقدیم به تمامی ياسين نامهاى عزیز
ولى خواهشن
يه حرف.... م..... به وسط ياسين اضافه نكن كه بندرت مشاهده شده............!
عزيز من نكن اين
كارو..........!
چون ياسين را هر چقدر هم بكشی و پیچ و تاب هم بدی باز ياسين ميماند و لاغیر......!!
اما با قيچى زدن به اسم یاسین بعد از حرف سین
حرف م را بهش پينه وصله نكن به ياسمين شدن......!!
كسي كه ياسين را تو متناش تعغير به ياسمين ميده بداند
که گرگ را چه به سگ شدن
خوشا گرگ بودن از گشنگى مردن اما تن به خفت و ذلت گردن به قلاده ندادن
🌷 ارادتمند شما ياسين یوسف کنعانی آشخانه خراسان شمالی یوزارسیف مصری رودبار گیلان در غل و زنجیر زندان زابیرای مصر با توطئه زولیخا و مشاورش.....!
پس در مجازید کسی بخودش نگیرد و هی پشتک وارون و ریم و فیلتر و.........غیره
من ياسين هستم
در واقع محمد ياسين هستم
اما براستى نميدانم كه
ياسين يعنى چه؟
ياسين كه بقول دوستان
تيكه پران و پينه دوز با كلمات بازى ميكنم اما نميتوانم با كلمه ياسين بازي كنم كه كلمه ياسين يعني چه؟
زندگی پشت نگاه یاسین جاريست
خوب و بدش مهم نيست
بقول دوستان تيكه پران و تيكه دوز
سرزمين كلمات تحت فرمان منست.قصر پنهان منست
قاصدكهای لبان ياسين هرروز
سبزه ی نام خدا را به جهان
می بخشد
من ياسين هستم.آری ياسين
اما كدام ياسين و كيلو چند اين ياسين؟
نميدانم......!!!
گر چه بر گونه منه یاسین
سرخی سيلی صد درد درخشش دارد
آخرين دغدغه هايم اينست :
نكند متن و دلنوشتهاى ياسين را هيچ كس ديروز امروز نفهميد؟
اصلا نکند متن و دلنوشتهاى ياسين همچنان مجهول است و مجهول بماند؟
نكند متنهاي اصيل ياسين روى تن سو خته ياسين جا مانده است كه اينك مجهول است
و فقط من ياسين هستم براى دوستان قابل فهم است؟
هر شب از آينه ها می پرسم :
به كدامين شيوه ؟
وسعت ياد خدا و بنده هاى خائن خدا را در قالب
متن و دلنوشتهاى ياسين محصول مشترك رودبار و آشخانه بكشم؟
يا ترسيم كنم.؟
ترسيم كنم تا خواننده را تو روياهاش تا لب گور ببرم
يا نه تا لب درياچه تشنه بر گردانم ؟
يا غرق درويای تفكر متنام بكنم ؟
با تبسم يا اخم ؟
با یکی بود و یکی نبود ؟
زیر یک طاق کبود ؟
يا كلاغی كه به خانه نرسيد؟
قصه گویی بكنم ؟
تك به تك يا با جمع ؟
بدوم يا آرام ؟
من ياسين هستم اما بى نشان
جز نشان من بود متن و دلنوشتهای مجهول
رمز پرواز و شناخت ياسين متن و دلنوشتهاى یاسين است......!!
درد فهميدن و فهماندن و مفهوم شدن و.......!
همگی مال منست
من ياسين هستم .......!
تقدیم به تمامی ياسين نامهاى عزیز
ولى خواهشن
يه حرف.... م..... به وسط ياسين اضافه نكن كه بندرت مشاهده شده............!
عزيز من نكن اين
كارو..........!
چون ياسين را هر چقدر هم بكشی و پیچ و تاب هم بدی باز ياسين ميماند و لاغیر......!!
اما با قيچى زدن به اسم یاسین بعد از حرف سین
حرف م را بهش پينه وصله نكن به ياسمين شدن......!!
كسي كه ياسين را تو متناش تعغير به ياسمين ميده بداند
که گرگ را چه به سگ شدن
خوشا گرگ بودن از گشنگى مردن اما تن به خفت و ذلت گردن به قلاده ندادن
🌷 ارادتمند شما ياسين یوسف کنعانی آشخانه خراسان شمالی یوزارسیف مصری رودبار گیلان در غل و زنجیر زندان زابیرای مصر با توطئه زولیخا و مشاورش.....!
۸۰۴
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.