حوس عشق پارت ۳۰
از زبون جونگ کوک
صبح از خواب بیدار شدم دیدم میرا رومه و سرش تو بغلمه موهاشم جلو صورتش بود زدم کنار بعد برش گردوندم قشنگ خوابوندمش یکم نشستم و نگاش کردم انگوشتمو رو صورتشو کشیدم صورتمو بردم جلو و لبامو گذاشتم رو لباش و مک کوچولویی زدم بعد جدا شدم دستمو رو گوشم گذاشتم بعد انگوشتمو رو صورتش کشیدم من:دیدی بیخودی نگران بودی همه ی عمرم بهت گفته بودم نمیزارم باهات کاری کنه دیدی چجوری رفت زندگیم دیگه همیشه باهمیم هیچ ترسی نداری عمرم جونم اکسیژنم اینو بهت نگفته بودم میرا با من ازدواج کن در گوشش گفتم من:بهترینکارارو برات انجام میدم مراقبتم مثل الان قلبم فقط با تو میزنه اصلا وقتی میبینمت قلبم تند تند میزنه جوری که میخوام پیشم باشی میرا با من ازدواج میکنی خواب بود بعد داشتم میرفتم بیرون یهو انگار گفت آره بعد رفتم دوباره رو تخت روش من:میرا یه بار دیگه بگو میرا:گفتم آره بعد چشماشو کرد یکم اومد بالا بعد لبامو بوسید من:مگه نگفتم بوستو نیمه کاره نزار😐😍 بعد منم لبامو گداشتم رو لباش و لبای خوشگلشو مک میزدم و میخوردم بعد جدا شدم من:باهام ازدواج میکنی میرا:آره میکنم من:میرا شوخی نمیکنی میرا:مگه من باتو شوخی دارم😐 من:نه میرا:پس دهنتو ببند😐😂 من:آیییییییی بعد بغلش کردم من:بریم بیرون پاشو میرا:باشه من:بلخره که باید بشی خانوم خودم میرا:هوم
از زبون خودم
جونگ کوک رفت لباسشو عوض کردم منم رفته بودم بیرون یهو رفتم تو اتاق جونگ کوک لباسشو در آورد بعد منو دید منم برگشتم اونور من:آی اون چی بود من دیدم
(چیزی نیست یکم مقدار سیکس پکه با دوتا بازو و پشت بازو کمر باریک چهارشونه با سینه های لعنتیش😬🤤🤤🤤) من:من هیچی ندیدم کوک:منم باور کردم😂 بعد اومد منو برگردوند من:آی میخوای تحریکم کنی من دیر تحریک میشما کوک:میبینیم بعد رفت اونور اون خالکوبیش یهو شلوارشو در آورد کوک:چالش تحریک نشدنه اگه تحریک بشی باید بیای تا من سینه هاتو تا ته بکنم تو دهنم و بعد بخورمشون😈 من:عوضی😐(بچه پررو😐😂😂😂😂این دیگه چجور تنبهیه😐😶😂😂🤣🤣) کوک:همین من:و اگه نشدم کوک:منو خفه کن من:باشه کوک:چه از خداشم هست(ههه من بودم قطعا خفت میکردم😬😐😂🤣🤣🤣) من اگه تحریک بشم صورتم قرمز میشه بعد جونگ کوک با سینه هاش بازی میکرد من:خودت و نگه دار دختر بعد دستشو برد سمت گردنش دستشو رو گردنش میکشید بعد به سبکس پکاش دست میزد دیگه تحریک شدم و قرمز شدم تسلیم شدم (این کار تو ذهنم میمونه جئون جونگ کوک😐😂😂🤣🤣😂 تو ذهنم میمونه با من چیکار کردی😐😂😂🤣🤣😂😂🤣) من:خیله خوب تحریک شدم بعد لباسشو پوشید با شلوارشو یه لباس مشکی آستین کوتاه مشکی گشاد بود سره سینه هاش با شلوار مشکی دور بود با انگوشتش بهم گفت بیا جلو😈
صبح از خواب بیدار شدم دیدم میرا رومه و سرش تو بغلمه موهاشم جلو صورتش بود زدم کنار بعد برش گردوندم قشنگ خوابوندمش یکم نشستم و نگاش کردم انگوشتمو رو صورتشو کشیدم صورتمو بردم جلو و لبامو گذاشتم رو لباش و مک کوچولویی زدم بعد جدا شدم دستمو رو گوشم گذاشتم بعد انگوشتمو رو صورتش کشیدم من:دیدی بیخودی نگران بودی همه ی عمرم بهت گفته بودم نمیزارم باهات کاری کنه دیدی چجوری رفت زندگیم دیگه همیشه باهمیم هیچ ترسی نداری عمرم جونم اکسیژنم اینو بهت نگفته بودم میرا با من ازدواج کن در گوشش گفتم من:بهترینکارارو برات انجام میدم مراقبتم مثل الان قلبم فقط با تو میزنه اصلا وقتی میبینمت قلبم تند تند میزنه جوری که میخوام پیشم باشی میرا با من ازدواج میکنی خواب بود بعد داشتم میرفتم بیرون یهو انگار گفت آره بعد رفتم دوباره رو تخت روش من:میرا یه بار دیگه بگو میرا:گفتم آره بعد چشماشو کرد یکم اومد بالا بعد لبامو بوسید من:مگه نگفتم بوستو نیمه کاره نزار😐😍 بعد منم لبامو گداشتم رو لباش و لبای خوشگلشو مک میزدم و میخوردم بعد جدا شدم من:باهام ازدواج میکنی میرا:آره میکنم من:میرا شوخی نمیکنی میرا:مگه من باتو شوخی دارم😐 من:نه میرا:پس دهنتو ببند😐😂 من:آیییییییی بعد بغلش کردم من:بریم بیرون پاشو میرا:باشه من:بلخره که باید بشی خانوم خودم میرا:هوم
از زبون خودم
جونگ کوک رفت لباسشو عوض کردم منم رفته بودم بیرون یهو رفتم تو اتاق جونگ کوک لباسشو در آورد بعد منو دید منم برگشتم اونور من:آی اون چی بود من دیدم
(چیزی نیست یکم مقدار سیکس پکه با دوتا بازو و پشت بازو کمر باریک چهارشونه با سینه های لعنتیش😬🤤🤤🤤) من:من هیچی ندیدم کوک:منم باور کردم😂 بعد اومد منو برگردوند من:آی میخوای تحریکم کنی من دیر تحریک میشما کوک:میبینیم بعد رفت اونور اون خالکوبیش یهو شلوارشو در آورد کوک:چالش تحریک نشدنه اگه تحریک بشی باید بیای تا من سینه هاتو تا ته بکنم تو دهنم و بعد بخورمشون😈 من:عوضی😐(بچه پررو😐😂😂😂😂این دیگه چجور تنبهیه😐😶😂😂🤣🤣) کوک:همین من:و اگه نشدم کوک:منو خفه کن من:باشه کوک:چه از خداشم هست(ههه من بودم قطعا خفت میکردم😬😐😂🤣🤣🤣) من اگه تحریک بشم صورتم قرمز میشه بعد جونگ کوک با سینه هاش بازی میکرد من:خودت و نگه دار دختر بعد دستشو برد سمت گردنش دستشو رو گردنش میکشید بعد به سبکس پکاش دست میزد دیگه تحریک شدم و قرمز شدم تسلیم شدم (این کار تو ذهنم میمونه جئون جونگ کوک😐😂😂🤣🤣😂 تو ذهنم میمونه با من چیکار کردی😐😂😂🤣🤣😂😂🤣) من:خیله خوب تحریک شدم بعد لباسشو پوشید با شلوارشو یه لباس مشکی آستین کوتاه مشکی گشاد بود سره سینه هاش با شلوار مشکی دور بود با انگوشتش بهم گفت بیا جلو😈
۳۰.۱k
۱۴ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.