رویایی که تبدیل به واقعیت شد پارت ۲۷
فقط نباید این چند موردی که گفتم اتفاقی بیوفته چون ممکنه نشه کاری براش کرد من:می می میتونم ببینمش دکتر:بله میتونید دکتر رفت من:واییی افتادم رو صندلی تهیونگ:جونگ کوک آروم باش من:چجوری آروم باشم کسی که دوسش دارم ناراحتی قلبی داشته و من الان تازه فهمیدم تهیونگ:برو ببینش من:باشه باشه پاشدم رفتم پیش گائول و در و باز کردم و رفتم تو بهوش بود و با دیدنش دوییدم رفتم بغلش کردم سفت گائول:جونگ کوک چی شده من:دکتر بهم گفت تو ناراحتی قلبی داری گائول دارم دیوونه میشم گائول:جونگ کوک چیزی نیست من:خودت میدونستی گائول:آره من:چرا چرا بهم نگفتی تو تو این چند روزه کلی درد داشتی و من امروز دنبالت کردم گائول: من خیلی وقت بود حالم خوب شده بود دوباره بدتر شد بدم نتونستم بهت بگم تو که کنارم نبودی که بخوام بگم من:خیله خوب آروم باش میدونی که دکتر گفته ناراحت برات خوب نیست گائول:آره دوباره گرفتم بغلش کردم نمیدونم چرا اشک تو چشمام جمع شد گائول:جونگ کوکم داری گریه میکنی تو گریه نکن قلبم آتیش میگیره منو نگاه کن
از زبون خودم
منو نگاه کرد تو چشماش اشک بود من:جونگ کوک لطفا گریه نکن عزیزم دلم من الان حالم خوبه اشکاتو پاک کن پاک کن اشکاتو اشکاتو نبینما کوک:خیله خوب یهو بقزم گرفت(الهی من بمیرم برات اشکام😢) بعد دستمو گرفت کوک:مطمئن باش نمیزارم اتفاقی برات بیوفته تا وقتی که زنده ام و کنارت جون میدم مراقبتم بعد خندیدم و صورتشو نوازش کردم اونم دستمو گرفت کوک:حالا خوبه فهمیدم وگرنه میخواستم با یه چیزی هیجان زدت کنم 😶😂 من:آره😂 کوک:چطوری اون موقع که فیلم ترسناک نگاه کردی چیزیت نشد من:اون موقع هیچیم نبود چون تو کنارم بودی و این بخاطر همین قلبم آروم بود کوک:باید همیشه آروم باشه وگرنه مال منم بدتر میشه من:مگه توهم مثل منی کوک:دختر وقتی تو ناراحتی قلبی داری منم حس میکنم قلبم داره از جاش کنده میشه کجایی😐😂 من:پیش تو🙂😂 کوک:خوبه خوبه قیافتو اونجوری نکن میمیرم من:چجوری اینجوری🙂 کوک:نکن بهت میگم😐😅 من:🙂 کوک:اوکی حالا نوبت منه (اوه اوه تو دیگه نه گائول رسما سکته میزنه😐😂)
کوک:🙂😇 من:آییییی قلبم نگاه نکن اونجوری خوب🙈🙉😭😭😭 کوک:🙂😇 من:قصد داری من بمیرم کوک:زبونتو گاز بگیر خدانکنه 😟 تو بمیره فهمیدی تو نمیمیری بعد بازوهامو گرفت تکونم داد نمیمیری تو فهمیدی نمیمیری من:خیله خوب گوه خوردم گفتم😶 کوک:آفرین بگو دهنت عادت من:
از زبون خودم
منو نگاه کرد تو چشماش اشک بود من:جونگ کوک لطفا گریه نکن عزیزم دلم من الان حالم خوبه اشکاتو پاک کن پاک کن اشکاتو اشکاتو نبینما کوک:خیله خوب یهو بقزم گرفت(الهی من بمیرم برات اشکام😢) بعد دستمو گرفت کوک:مطمئن باش نمیزارم اتفاقی برات بیوفته تا وقتی که زنده ام و کنارت جون میدم مراقبتم بعد خندیدم و صورتشو نوازش کردم اونم دستمو گرفت کوک:حالا خوبه فهمیدم وگرنه میخواستم با یه چیزی هیجان زدت کنم 😶😂 من:آره😂 کوک:چطوری اون موقع که فیلم ترسناک نگاه کردی چیزیت نشد من:اون موقع هیچیم نبود چون تو کنارم بودی و این بخاطر همین قلبم آروم بود کوک:باید همیشه آروم باشه وگرنه مال منم بدتر میشه من:مگه توهم مثل منی کوک:دختر وقتی تو ناراحتی قلبی داری منم حس میکنم قلبم داره از جاش کنده میشه کجایی😐😂 من:پیش تو🙂😂 کوک:خوبه خوبه قیافتو اونجوری نکن میمیرم من:چجوری اینجوری🙂 کوک:نکن بهت میگم😐😅 من:🙂 کوک:اوکی حالا نوبت منه (اوه اوه تو دیگه نه گائول رسما سکته میزنه😐😂)
کوک:🙂😇 من:آییییی قلبم نگاه نکن اونجوری خوب🙈🙉😭😭😭 کوک:🙂😇 من:قصد داری من بمیرم کوک:زبونتو گاز بگیر خدانکنه 😟 تو بمیره فهمیدی تو نمیمیری بعد بازوهامو گرفت تکونم داد نمیمیری تو فهمیدی نمیمیری من:خیله خوب گوه خوردم گفتم😶 کوک:آفرین بگو دهنت عادت من:
۱۷.۵k
۱۳ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.