پارت دو فیک جین

پارت دو فیک جین

حمایت نمیکنید بلوبریام؟😭

فلش به فردا :

کارم ۸ صبح تموم شد و گفتم

بخوابم(نه دیگه نخواب) خوابیدم و

ساعت ۱۲ بلند شدم لباس های مشکیم را

پوشیدم و به سمت سر مزار راه افتادم .


بعد از چند مین:

دیدم آقای هوانگ بهم زنگ زد

هوانگ = ÷
الا:×
×بله سلام آقای هوانگ کاری داشتید؟

.÷سلام الا حالت چطوره ؟

÷بله خوبم

×لطفا زود بیا کلانتری

÷ولی آقای هوانگ من بهتون گفتم امروز

سالگرد فوت پدرمه نمیتونم مادر و خواهرم را
تنها بزارم
×میدونم ولی نمیشه زود بیا وگرنه حقوق نمیدم(قطع کرد)‌.

الا: هعی خداا
و بعد از چند مین رفتم کلانتری و داخل اتاق آقای هوانگ رفتم!
پدر من قبلا پلیس بود و بعد از فوت شدن پدرم آقای هوانگ من را جای پدر گذاشت !
من از ۱۷ سالگی پلیس شدم
÷سلام الا لطفا بشین
×آقای هوانگ انگار منتظر کسی هستید بی قرارید

÷بله الا با آقای سرهنگ کیم هستم

داد: آقای کیم میدونید الان ساعت چنده؟

من بعد ساعت ۱۲ زنگ زدم شما تازه ساعت ۲ اومدید

جین :خوب باشه دیگهه

هوانگ: خوب بچه ها ما قراره فردا ماموریتمون شروع کنیم
الا: چی مگه مال هفته ی دیگه نبود؟
هوانگ:خیر فردا شد بهتره بهتون بگم یکجوری رفتار نکنید که انگار پلیس هستید

خیلی طبیعی رفتار کنید تا از قضیه بدی نبرن! اوکی؟
الا: بله آقای هوانگ
هوانگ:اوکی آقای کیم ؟
جین: بله
هوانگ : راستی ساعت ۱۲ شب حرکت میکنیم و مقصدمون هتل voice در دگوعه

فلش به ساعت ۱۲ شب

سلامممم بلوبریاممممم چطورین ؟❤️🐰

با درس و مشق هاتون چیکار میکنید؟

امیدوارم که از پارت جدید فیک جدیدمون
لذت برده باشید 💋🥹

پس لطفا لایک و کامنت بزارید چون بهم برای
پارت بعدی بهم کلییییی انرژی میده بوس به همتونن🐰🥹