تاریخ کوتاه ایران و جهان-775
تاریخ کوتاه ایران و جهان-775
______________________________________
همانجور که در فرستهء (پست) «تاریخ کوتاه ایران و جهان-774» ، گفته شد ؛ همهء یهودیان ، و از آن میان ، یهودیان پناه آورده به «آداکمان یمن» (شبهجزیرهء عربستان) (1) ، دشمن «امپراتوری روم خاوری» و پشتیبان «شاهنشاهی ایران ساسانی» بودند . ولی گذشته از یهودیها ، بیشتر یمنیتبارها ، و از آن میان ، تیرهء یمنی «خزرج» (2) ، و همچنین تیرهء عرب «قریش» (3) به رهبری ابوسفیان (4) نیز ، پشتیبان «شاهنشاهی ایران ساسانی» بودند ؛ ولی مسلمانان ، به رهبری محمدابنعبدالله (5) ، پشتیبان «امپراتوری روم خاوری» بودند ؛ و پیامبر اسلام برآن بود که سپاهی را فراهم کند ، تا بتواند به سود «امپراتوری روم خاوری» ، جنگ خود با «شاهنشاهی ایران ساسانی» را آغاز کند.
به همین چرائی (دلیل) ، پیروزی مسلمانان بر سپاه ابوسفیان ، در«جنگ بدر» (6) ، تیرهء یمنی «خزرج» و تیرههای (طایفههای) یهودی مدینه ، بویژه تیرهء (طایفهء) یهودی «بنی قینقاع» (7) را بسیار ناخشنود و خشمگین کرده بود ؛ ولی از میان این دوستان «شاهنشاهی ایران ساسانی» ، تنها هموندان (اعضای) تیرهء (طایفهء) یهودی «بنی قینقاع» بودند که نمیتوانستند پنهانکاری کنند ؛ و پایابراین (بنابراین) ، در رفتارها و سخنانشان ، این خشم و ناخشنودی خود را ، آشکار میکردند (8) ؛ و هر از چندگاهی به مسلمانان میگفتند : "گمان نکنید که چون توانستهاید «بنی قریش» جنگنابلد راشکست بدهید ، ما را هم میتوانید شکست بدهید ؛ بدانید که ما استادان جنگیدن هستیم" (8).
پس از چندی ستیزیگفتگو کردن (جدل کردن) ، روند کشتن یک مسلمان در برابر کشتن یک یهودی آغاز شد ؛ ولی خیلی زود ، دشمنی میان مسلمانان و یهودیان «بنی قینقاع» ، بالا گرفت ؛ تاجائیکه مسلمانان ، کوی و برزن یهودیان «بنی قینقاع» در مدینه را پیرابندی (محاصره) کردند ؛ و برآن بودند (قصد داشتند) که همهء آنها را نابود کنند (8).
در این هنگام ، «عبدالله ابن ابی» (9) ، یکی از بزرگان تیرهء یمنی «خزرج» (2) ، که همپیمان تیرهء (طایفهء) یهودی «بنی قینقاع» بود ؛ با پافشاری زیاد ، از محمد خواست که این تیرهء یهودی را ببخشد ؛ و محمد سرانجام میپذیرد که بجای کشتن این یهودیان ، آنها را از مدینه ، بیرون کند (8) . پایابراین (بنابراین) ، یهودیان «بنی قینقاع» ، نخست به جائی بنام «وادی الکورا» ، در فراز (شمال) مدینه میروند ؛ و سپس از آنجا ، به قلمروی «شاهنشاهی ایران ساسانی» میگریزند ، و در شهر «درعا» (10) ، از استان سوریه ، ماندگار میشوند (8) . دارائیهای این یهودیان نیز ، بدست مسلمانان ، چمیگیری (مصادره) میشود (8).
(1) از آنرو که مردم «یمنی تبار» دارای فنشناسی نوسنگی ، از پیرامون سال 3500 پیشازادروز (قبل میلاد) ، در سراسر «آداکمانی» (شبهجزیرهای) که در پدفراز (جنوب) «کهدریای (خلیج) پارس و دریای عمان» جای دارد ، مانا (ساکن) بودهاند ؛ پایابراین (بنابراین) ، من در نوشتههایم ، برای نامیدن این آداکمان (شبهجزیره) ، از سرنام (عنوان) «آداکمان یمن» ، بهره میبرم.
(2) https://en.wikipedia.org/wiki/Banu_Khazraj
(3) https://en.wikipedia.org/wiki/Quraysh
(4) https://en.wikipedia.org/wiki/Abu_Sufyan_ibn_Harb
(5) https://en.wikipedia.org/wiki/Muhammad
(6) https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Badr
(7) https://en.wikipedia.org/wiki/Banu_Qaynuqa
(8) https://en.wikipedia.org/wiki/Invasion_of_Banu_Qaynuqa
(9) https://en.wikipedia.org/wiki/Abd-Allah_ibn_Ubayy
(10) https://en.wikipedia.org/wiki/Daraa
چمیگیری (زبر "چ") : مصادره
ستیزیگفتگو: جدل ، مشاجره
______________________________________
همانجور که در فرستهء (پست) «تاریخ کوتاه ایران و جهان-774» ، گفته شد ؛ همهء یهودیان ، و از آن میان ، یهودیان پناه آورده به «آداکمان یمن» (شبهجزیرهء عربستان) (1) ، دشمن «امپراتوری روم خاوری» و پشتیبان «شاهنشاهی ایران ساسانی» بودند . ولی گذشته از یهودیها ، بیشتر یمنیتبارها ، و از آن میان ، تیرهء یمنی «خزرج» (2) ، و همچنین تیرهء عرب «قریش» (3) به رهبری ابوسفیان (4) نیز ، پشتیبان «شاهنشاهی ایران ساسانی» بودند ؛ ولی مسلمانان ، به رهبری محمدابنعبدالله (5) ، پشتیبان «امپراتوری روم خاوری» بودند ؛ و پیامبر اسلام برآن بود که سپاهی را فراهم کند ، تا بتواند به سود «امپراتوری روم خاوری» ، جنگ خود با «شاهنشاهی ایران ساسانی» را آغاز کند.
به همین چرائی (دلیل) ، پیروزی مسلمانان بر سپاه ابوسفیان ، در«جنگ بدر» (6) ، تیرهء یمنی «خزرج» و تیرههای (طایفههای) یهودی مدینه ، بویژه تیرهء (طایفهء) یهودی «بنی قینقاع» (7) را بسیار ناخشنود و خشمگین کرده بود ؛ ولی از میان این دوستان «شاهنشاهی ایران ساسانی» ، تنها هموندان (اعضای) تیرهء (طایفهء) یهودی «بنی قینقاع» بودند که نمیتوانستند پنهانکاری کنند ؛ و پایابراین (بنابراین) ، در رفتارها و سخنانشان ، این خشم و ناخشنودی خود را ، آشکار میکردند (8) ؛ و هر از چندگاهی به مسلمانان میگفتند : "گمان نکنید که چون توانستهاید «بنی قریش» جنگنابلد راشکست بدهید ، ما را هم میتوانید شکست بدهید ؛ بدانید که ما استادان جنگیدن هستیم" (8).
پس از چندی ستیزیگفتگو کردن (جدل کردن) ، روند کشتن یک مسلمان در برابر کشتن یک یهودی آغاز شد ؛ ولی خیلی زود ، دشمنی میان مسلمانان و یهودیان «بنی قینقاع» ، بالا گرفت ؛ تاجائیکه مسلمانان ، کوی و برزن یهودیان «بنی قینقاع» در مدینه را پیرابندی (محاصره) کردند ؛ و برآن بودند (قصد داشتند) که همهء آنها را نابود کنند (8).
در این هنگام ، «عبدالله ابن ابی» (9) ، یکی از بزرگان تیرهء یمنی «خزرج» (2) ، که همپیمان تیرهء (طایفهء) یهودی «بنی قینقاع» بود ؛ با پافشاری زیاد ، از محمد خواست که این تیرهء یهودی را ببخشد ؛ و محمد سرانجام میپذیرد که بجای کشتن این یهودیان ، آنها را از مدینه ، بیرون کند (8) . پایابراین (بنابراین) ، یهودیان «بنی قینقاع» ، نخست به جائی بنام «وادی الکورا» ، در فراز (شمال) مدینه میروند ؛ و سپس از آنجا ، به قلمروی «شاهنشاهی ایران ساسانی» میگریزند ، و در شهر «درعا» (10) ، از استان سوریه ، ماندگار میشوند (8) . دارائیهای این یهودیان نیز ، بدست مسلمانان ، چمیگیری (مصادره) میشود (8).
(1) از آنرو که مردم «یمنی تبار» دارای فنشناسی نوسنگی ، از پیرامون سال 3500 پیشازادروز (قبل میلاد) ، در سراسر «آداکمانی» (شبهجزیرهای) که در پدفراز (جنوب) «کهدریای (خلیج) پارس و دریای عمان» جای دارد ، مانا (ساکن) بودهاند ؛ پایابراین (بنابراین) ، من در نوشتههایم ، برای نامیدن این آداکمان (شبهجزیره) ، از سرنام (عنوان) «آداکمان یمن» ، بهره میبرم.
(2) https://en.wikipedia.org/wiki/Banu_Khazraj
(3) https://en.wikipedia.org/wiki/Quraysh
(4) https://en.wikipedia.org/wiki/Abu_Sufyan_ibn_Harb
(5) https://en.wikipedia.org/wiki/Muhammad
(6) https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Badr
(7) https://en.wikipedia.org/wiki/Banu_Qaynuqa
(8) https://en.wikipedia.org/wiki/Invasion_of_Banu_Qaynuqa
(9) https://en.wikipedia.org/wiki/Abd-Allah_ibn_Ubayy
(10) https://en.wikipedia.org/wiki/Daraa
چمیگیری (زبر "چ") : مصادره
ستیزیگفتگو: جدل ، مشاجره
۸.۳k
۱۲ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.