دیروز داشتم پیاده می رفتم سر کار خیلی هم گرم بود،.یهو یه
دیروز داشتم پیاده میرفتم سر کار خیلی هم گرم بود،.یهو یه بنز مدل بالا که 4 نفر توش بود (2 تا دختر 2 پسر) جلو پام وایساد.
پسره که راننده بود با یه حالت غرور و تکبری که ناشی از نشستن پشت بنز بود برگشت گفت: میخوایم بریم لب سد.
منم که دیدم طرف بچه پررو هستش گفتم: از نظر من ایراد نداره!
جان خودم اون 3 تای دیگه اینقد به پسره خندیدن، دلم واسه پسره سوخت از کارم پشیمون شدم…
پسره که راننده بود با یه حالت غرور و تکبری که ناشی از نشستن پشت بنز بود برگشت گفت: میخوایم بریم لب سد.
منم که دیدم طرف بچه پررو هستش گفتم: از نظر من ایراد نداره!
جان خودم اون 3 تای دیگه اینقد به پسره خندیدن، دلم واسه پسره سوخت از کارم پشیمون شدم…
۱.۹k
۱۹ خرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.