جرقه عشق پارت ۵۷
کوک:برو خدا رو شکر کن حامله ای وگرنه یه بلایی سرت میاوردم عشقم من:هوم کوک:میدونی که من فقط نمیخوام مثل قبلی بشه نمیخوام دوباره اون حالت و ببینم درک کن من:میفهمم ولی آشتی کوک:آشتی دیگم اینکارو نکن من:باشه کوک:فدات شم من:خدانکنه نفسم بعد از تو بغلش اومدم بیرون
چهار ماه بعد
چهار ماهه گذشته و شیکمم اومده بالا جونگ کوک چقدر برام غذا درست میکرد تا اینکه من حوس شیرموز و توت فرنگی کردم من:جونگ کوک کوک:جونم چیزی میخوای من:حوس شیرموز و توت فرنگی کردم کوک:آخ باشه الان برات شیرموز درست میکنم بعد میرم برات توت فرنگی میخرم بعد رفت برام شیر موز درست کرد آورد داد بهم کوک:بیا عشقم بعد ازش گرفتم خوردم همشو نخوردم بردم طرفش دیدم داره نگام میکنه من دلم کباب شد براش (الهی بمیرم براش😭😂) بعد دادم بهش من:بیا بخور کوک:هوم من:بیا توهم بخور عشقم هی داری بهم نگاه میکنه دلم سوخت بعد شیرموز و ازم گرفت خورد تا تهش من:نوش جونت کوک:نوش جون خودت باشه قربون اون قلب مهربونت بشم خوب گفتی توت فرنگیم میخواستی من:اوهوم کوک:الان میرم برات میخرم یهو بچه لگد زد من:آیی کوک:چی شد من:بچت لگد زد کوک:بیخود کرده این پسره ها من:شاید فردا میریم تا بفهمیم چیه کوک:خیلی ذوق دارم سخنی با بچه هی توله مامانتو نزن من:عه جونگ کوک به بچه فحش میدی الان یاد میگیره کوک:یاد بگیره مهم نیست خوب من برم الان میام من:برو بعد رفت بیرون بعد چند دقیقه اومد در زد منم رفتم در و باز کردم کوک:چقدر سرده من:بیا تو یخ کردی توت فرنگی تو دستشو دیدم بزرگ بود آب دهنم راه افتاد اومد تو منم دنبالش رفتم آشپزخونه بوی توت فرنگی میخورد به دماغم جونگ کوکم اینه خیالش نبود الان تو چه حالیم بلخره نگام کرد کوک:الهی بمیرم برات یادم رفت تو توت فرنگی میخوای من:خدانکنه اگه عکس العمل نشون نمیداد الان یه اتفاقی افتاده بود همون موقع یدونه گذاشت تو دهنم اومد نزدیک صورتم کوک:عا کن من:عا بعد نصفشو گذاشت تو دهنم گاز زدم اون یکی نصفشم خودش خورد نشوندم رو اوپن و اومد نزدیکم و گرفتم هم خودش میخورد هم من خواست ازیت کنه توت فرنگیو آورد منم دهنم باز هی میچرخوند من:عا آخرم خودش خورد من:هی کوک:😂😂😂ببخشید عشقم من:چطوری دلت اومد 😢 کوک:خیله خوب عزیزم ببخشید بجاش یدونه گنده هست کلشو تو بخور یدونه گنده بود چشمام برق زد کوک:ای من قربون نگاها پیشیت بشم آخه عا کن من:عااا گذاشت تو دهنم منم دستمو زدم خوردم دیگه نتونستم من:من دیگه نمیخوام کوک:باشه میزارم برا بعد که اگه خواستی بخوری من:باشه بعد به لبام نگاه کرد و لباشو گذاشت رو لبام و لبامو مک زد و بعد جدا شد منو خیلی آروم گذاشت رو زمین بعد بردم سمت مبل و نشوندم بعد سرشو گذاشت رو شیکمم سمت گوششو خیلی یواش
چهار ماه بعد
چهار ماهه گذشته و شیکمم اومده بالا جونگ کوک چقدر برام غذا درست میکرد تا اینکه من حوس شیرموز و توت فرنگی کردم من:جونگ کوک کوک:جونم چیزی میخوای من:حوس شیرموز و توت فرنگی کردم کوک:آخ باشه الان برات شیرموز درست میکنم بعد میرم برات توت فرنگی میخرم بعد رفت برام شیر موز درست کرد آورد داد بهم کوک:بیا عشقم بعد ازش گرفتم خوردم همشو نخوردم بردم طرفش دیدم داره نگام میکنه من دلم کباب شد براش (الهی بمیرم براش😭😂) بعد دادم بهش من:بیا بخور کوک:هوم من:بیا توهم بخور عشقم هی داری بهم نگاه میکنه دلم سوخت بعد شیرموز و ازم گرفت خورد تا تهش من:نوش جونت کوک:نوش جون خودت باشه قربون اون قلب مهربونت بشم خوب گفتی توت فرنگیم میخواستی من:اوهوم کوک:الان میرم برات میخرم یهو بچه لگد زد من:آیی کوک:چی شد من:بچت لگد زد کوک:بیخود کرده این پسره ها من:شاید فردا میریم تا بفهمیم چیه کوک:خیلی ذوق دارم سخنی با بچه هی توله مامانتو نزن من:عه جونگ کوک به بچه فحش میدی الان یاد میگیره کوک:یاد بگیره مهم نیست خوب من برم الان میام من:برو بعد رفت بیرون بعد چند دقیقه اومد در زد منم رفتم در و باز کردم کوک:چقدر سرده من:بیا تو یخ کردی توت فرنگی تو دستشو دیدم بزرگ بود آب دهنم راه افتاد اومد تو منم دنبالش رفتم آشپزخونه بوی توت فرنگی میخورد به دماغم جونگ کوکم اینه خیالش نبود الان تو چه حالیم بلخره نگام کرد کوک:الهی بمیرم برات یادم رفت تو توت فرنگی میخوای من:خدانکنه اگه عکس العمل نشون نمیداد الان یه اتفاقی افتاده بود همون موقع یدونه گذاشت تو دهنم اومد نزدیک صورتم کوک:عا کن من:عا بعد نصفشو گذاشت تو دهنم گاز زدم اون یکی نصفشم خودش خورد نشوندم رو اوپن و اومد نزدیکم و گرفتم هم خودش میخورد هم من خواست ازیت کنه توت فرنگیو آورد منم دهنم باز هی میچرخوند من:عا آخرم خودش خورد من:هی کوک:😂😂😂ببخشید عشقم من:چطوری دلت اومد 😢 کوک:خیله خوب عزیزم ببخشید بجاش یدونه گنده هست کلشو تو بخور یدونه گنده بود چشمام برق زد کوک:ای من قربون نگاها پیشیت بشم آخه عا کن من:عااا گذاشت تو دهنم منم دستمو زدم خوردم دیگه نتونستم من:من دیگه نمیخوام کوک:باشه میزارم برا بعد که اگه خواستی بخوری من:باشه بعد به لبام نگاه کرد و لباشو گذاشت رو لبام و لبامو مک زد و بعد جدا شد منو خیلی آروم گذاشت رو زمین بعد بردم سمت مبل و نشوندم بعد سرشو گذاشت رو شیکمم سمت گوششو خیلی یواش
۳۳.۲k
۰۷ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.