برترین عشق پارت ۴۸

اومد جلو و دستشو رو صورتم و یه دستشم رو کمرم و لباشو گذاشت رو لبام و لبامو بوسید لبا همدیگرو میبوسیدیم بعد جدا شدیم پایینو نگاه کردم دیدم لویی داره نگاه میکنه لویی:اداله بدیل(یعنی ادامه بدید عجب😐😂😂🤣🤣) من:واه واه بچه پررو بدو برو تو اتاقت رو تخت (چیکارش داری بچمو بزار نگاه کنه😍🙂😂😂😂) لویم اینه بچه خوب رفت تو اتاق کوک:کجا بودیم آهان بعد دوباره لباشو گذاشت رو لبام و لبامو میخورد منم دستامو دور گردنش حلقه کردم بعد جدا شدیم کوک:عشقم ازت ممنونم من:برای چی کوک:برای همه چی برای اینکه بچگیمو شاد کردی برای این کوچولو لویی:م توجا چوچولوم🙁 (ای بر خرمگس معرکه لعنت😐😂😂😂🤣😂) من:عخخخ تو هنوز نرفتی لویی:نوموتونستم بلم رو چخت نتوفتی م توجام چوچوله 🙁 کوک:مگه کوچولو نیستی من:ناح م قبیم(یعنی من قویه ای جانم😍😂😂🤣🤣🤣خداااا) کوک:عه قوی پس چرا شبی فندوق میمونی (بد که شد تنه درخت میفهمی😐😂😂🤣🤣) چرا قد نکشیدی لویی:لبتی به قد نداله م قبیم اتان بت نجون میتم کوک:نشون بده ببینم من:جونگ کوک مراقب باش بچم قویه ها🙂 یهو لویی پرید رو جونگ کوک و داد میزد(خشم لویی😠😂😂 آهان بزن بزنش 😂😂😐😂) جونگ کوکم خودشو انداخت رو زمین و خودشو فدا کرد و میزاشت لویی بزنش بعد لویی میپرید رو شیکمه جونگ کوک کوک:آی آی بچه چقدر قوی فهمیدم فهمیدم تسلیم (قاتل بروسلی تویی اصلا بقیه اداتو در میارن😐😂😂🤣🤣کودوخخخخ) ولی لویی میزد هنوز همون موقع جونگ کوک خودشو زد به مردن من:مامانی باباتو کشتی لویی:بابای ملد م چه موچم نجدم من:ولی خیلی قوی بودی زورت زیاد بود بابات و کشتی (چه قشنگم به بچه میگه خوب بیشعور الان بچه فکر میکنه قاتل باباشه😐😂😂🤣🤣🤣🤣) من:لویی برو تو اتاق الان میام لویی:باجه بعد منم رفتم جلو جونگ کوک نزدیک صورتش کوک:عشقم یه وقت به بچه نگی بابات بخاطر تو مرد چشماش بسته بود همون موقع جونگ کوک چشماشو باز کرد دور کمرمو گرفت بعد منو چرخوند و خوابوندم رو زمین بعد دستشو گذاشت رو کمرم کوک:ازت ممنونم که همچین بچه ای برام آوردی من:بچم به تو رفته
نویسنده به خدا ما دو تا رو ببرن تو برنامه زوجی نو اونایی که تلویزیون دارن میدونن چیه توش مارو بیارن میترکونیم به خدا تشکرات
من:ممنونم که انقدر جنتلمنی
کوک:ممنونم که انقدر خوشگلی
من:ممنونم که انقدر جذابی
کوک:ممنونم که انقدر کیوتی
من:ممنونم که انقدر عشقی
کوک:ممنوم که تموم زندگیمی
مجری:😭😭😭😭🤧🤧🤧🤧سوراخ شدم اصلا ادامه بدید(جررررر😐😂😂🤣🤣😂)
من:ممنونم که انقدر غیرتی
کوک:ممنونم که منو دیوونه وار عاشق خودت کردی
مجری:😩🤒(قش کرد😂😂🤣🤣😐😂بریم ادامه رمان 😐😂😂🤣🤣)
کوک:این بچرو تو آوردی خیلی دوست دارم من:منم دوست دارم