بزرگ ترین خیانت تکنولوژی
بزرگترین خیانت تکنولوژی
به روابط عاشقانهی ما،
این است که نمیگذارد
چیزی « تمام » شود...
شبکههای اجتماعی فقط اولش را بلدند؛ شروع کردنش را، دوتا آدم را نشانِ هم میدهند - با عکسها و کلمهها و نشانها - و ترغیبشان میکنند که همدیگر را بیشتر بشناسند
از فضای عمومی بروند توی گپهای خصوصی، حرف بزنند باهم و از زمین و زمان بگویند و از خودشان، « ببینمت » و برای هم عکس بگیرند؛ خیلی هم خوب
اما آن طرف ماجرا، وقتی قصهی دو نفر تمام میشود - به هر دلیل - درستش این است که آن دو آدم همدیگر را نبینند؛ نشنوند؛ نخوانند دست کم تا مدتی، که زخمها التیام یابد و هیجانها فروکش کند و دلها به چیزی دیگر قرار بگیرد
اما تکنولوژی، بیخیالِ همهی اینها کار خودش را میکند، آن دو آدم را هی، هی، هی نشانِ هم میدهد، یادِ هم میاندازد، ماجراشان را پیش میبرد و قصهشان را ادامه میدهد
دیگر فقط یک شماره نیست که اگر نگیریاش کمکم فراموشت شود، یا یک نشانی که اگر طرفش نروی از یادت برود، یادگارِ محبوبِ از دست رفته، دیگر فقط چند تکه عکس و چند کاغذ نامه نیست که پاره و سوزانده شود
در روزگار #تلگرام و موبایل و اینترنت، آن که رفته و با خود دلی شکسته برده، هنوز از در و دیوار در تجلی است؛ با عکسهایش، خندههایش، کلمههایش و ردی از خودش که هنوز، همیشه به جاست
حتی اگر نخواهی بخوانی و بدانی و بشنوی و ببینی، ادامه دارد، و چون ادامه دارد، پس هست، و چون هست، پس هنوز تمام نشده است،
و این « هنوز » خدا میداند که برّندهترین تیغ دنیاست؛
میکشد
و میبُرد
و خون میریزد؛
هر روز، هنوز...!
به روابط عاشقانهی ما،
این است که نمیگذارد
چیزی « تمام » شود...
شبکههای اجتماعی فقط اولش را بلدند؛ شروع کردنش را، دوتا آدم را نشانِ هم میدهند - با عکسها و کلمهها و نشانها - و ترغیبشان میکنند که همدیگر را بیشتر بشناسند
از فضای عمومی بروند توی گپهای خصوصی، حرف بزنند باهم و از زمین و زمان بگویند و از خودشان، « ببینمت » و برای هم عکس بگیرند؛ خیلی هم خوب
اما آن طرف ماجرا، وقتی قصهی دو نفر تمام میشود - به هر دلیل - درستش این است که آن دو آدم همدیگر را نبینند؛ نشنوند؛ نخوانند دست کم تا مدتی، که زخمها التیام یابد و هیجانها فروکش کند و دلها به چیزی دیگر قرار بگیرد
اما تکنولوژی، بیخیالِ همهی اینها کار خودش را میکند، آن دو آدم را هی، هی، هی نشانِ هم میدهد، یادِ هم میاندازد، ماجراشان را پیش میبرد و قصهشان را ادامه میدهد
دیگر فقط یک شماره نیست که اگر نگیریاش کمکم فراموشت شود، یا یک نشانی که اگر طرفش نروی از یادت برود، یادگارِ محبوبِ از دست رفته، دیگر فقط چند تکه عکس و چند کاغذ نامه نیست که پاره و سوزانده شود
در روزگار #تلگرام و موبایل و اینترنت، آن که رفته و با خود دلی شکسته برده، هنوز از در و دیوار در تجلی است؛ با عکسهایش، خندههایش، کلمههایش و ردی از خودش که هنوز، همیشه به جاست
حتی اگر نخواهی بخوانی و بدانی و بشنوی و ببینی، ادامه دارد، و چون ادامه دارد، پس هست، و چون هست، پس هنوز تمام نشده است،
و این « هنوز » خدا میداند که برّندهترین تیغ دنیاست؛
میکشد
و میبُرد
و خون میریزد؛
هر روز، هنوز...!
۳۳۹
۱۸ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.