سناریو BTS : فصل دوم قسمت اول
سناریو BTS : فصل دوم قسمت اول
● از زبون آ.ت ●
بی هدف تو خیابونا قدم میزدم ..
یعنی جایی بود که بتونم داخلش زندگی کنم ؟ کسی بود که منو دوس داشته باشه ؟ خانواده ای بود که براش باارزش باشم ؟🖤
بارون می بارید ..
انگار آسمونم عین من دلش گرفته بود ..❤️🩹
نه من .. نه آسمون .. هیچ کدوممون راضی نمیشدیم به گریه هامون پایان بدیم .. شاید میخواستیم ببینیم کی اول کم میاره و دست از گریه کردن بر میداره ..
چمدون توی دستمو دنبال خودم می کشیدم
بیخیال بودم نسبت به عابر پیاده هایی که با تعجب بهم نگاه میکردن و ماشین هایی که گاهی اوقات بهم تیکه مینداختن .. خدایا مگه من چیکار کردم ؟ گناهم چیه که هیچکس منو حتی یکم دوس نداره ؟🖤
توی خودم بودم که با بوق مکرر ماشینی به خودم اومدم .. دیگه دیر شده بود .. چشمام جایی رو نمیدید ..👀❌️
■ از زبون تهیونگ ■
یعنی چی که نیست ؟ انگار آب شده رفته تو زمین .. تا الان نصف بیمارستانا و اداره های پلیسو زیرو رو کردم .. یعنی دخترم کجاست ؟ خدایا من چیکار کردم ؟ چرا باهاش اونجوری رفتار کردمو باعث شدم بزاره بره ؟ من که دو.. دو.. دوسش دارم ♥️
دیگه صدای بارونو نمیشنیدم
فقط صدای هق هق و گریه های خودم بود .. اولین بار بود گریه میکردم .. گریه که سحله من حاضرم برا دخترم جونمم بدم .. ولی الان کجاست ؟ این وقت شب کجا میتونه رفته باشه ؟ همش تقصیر منه اگه .. اگه .. اگه پیداش نکنم بخدا خودمو میکشم ..🩸🗡
تو خیابونای شهر قدم میزدم و خودمو سرزنش میکردم .. نباید این اتفاق میوفتاد ..
وایسا ببینم اون کیه اونجا ؟
با عجله به سمت جسم سرد و یخ زده ی دخترک اون طرف خیابون رفتم .. این که آ.ته
جسته ی کوچیکش کنار جوی آب افتاده بود
لباس زیادی تنش نبود .. حسابی میلرزید
بدنش غرق خون بود 🩸🩸 .. چشمای درشتش بسته بود .. نه نه خدایا نه ...😭😭😭😭😭😭😭😭
نفهمیدم چیشد که خودمو به بیمارستان رسوندم
نباید میرفت .. من بجز اون کسیو نداشتم .. نباید اینجوری میشد .. این پایان قصه ی عاشقانه ی ما نبود ..❤️🩹
آخر هر قصه ای خوبی پیروزه اما همیشه همه چیز درست پیش نمیره .. گاهی وقتا قصه ها تلخ تموم میشن تا بفهمیم همیشه خوبی پیروز نیست ..🖤
حاضر نبودم جسم بی روح دخترمو به هیچ پرستاری بدم .. خودم محکم بغلش کرده بودمو بلند بلند اسم دکترو صدا میزدم .. نمیخواستم از من جداش کنن .. من دوسش داشتم .. حتی بیشتر از خودم .. نباید این اتفاق میوفتاد 🖤
ایگ ؟ تو کونت
رباتم ؟ فعاله دوس داری آن بخوری ؟ هاع ؟ اینکه آیدیت پخش شه چی ؟ فحش دوس داری ؟
نکته -( بچها امتحانام شروع شده این هفته خیلی شلوغم . مرسی که درک میکنید ♥️-)
لایک ؟ کامنت؟ فالو ؟
شرایط پارت بعد :
چهار لایک و دو کامنت
کام بزار اگه میخای برا پارت بعد انرژی بگیرم
● از زبون آ.ت ●
بی هدف تو خیابونا قدم میزدم ..
یعنی جایی بود که بتونم داخلش زندگی کنم ؟ کسی بود که منو دوس داشته باشه ؟ خانواده ای بود که براش باارزش باشم ؟🖤
بارون می بارید ..
انگار آسمونم عین من دلش گرفته بود ..❤️🩹
نه من .. نه آسمون .. هیچ کدوممون راضی نمیشدیم به گریه هامون پایان بدیم .. شاید میخواستیم ببینیم کی اول کم میاره و دست از گریه کردن بر میداره ..
چمدون توی دستمو دنبال خودم می کشیدم
بیخیال بودم نسبت به عابر پیاده هایی که با تعجب بهم نگاه میکردن و ماشین هایی که گاهی اوقات بهم تیکه مینداختن .. خدایا مگه من چیکار کردم ؟ گناهم چیه که هیچکس منو حتی یکم دوس نداره ؟🖤
توی خودم بودم که با بوق مکرر ماشینی به خودم اومدم .. دیگه دیر شده بود .. چشمام جایی رو نمیدید ..👀❌️
■ از زبون تهیونگ ■
یعنی چی که نیست ؟ انگار آب شده رفته تو زمین .. تا الان نصف بیمارستانا و اداره های پلیسو زیرو رو کردم .. یعنی دخترم کجاست ؟ خدایا من چیکار کردم ؟ چرا باهاش اونجوری رفتار کردمو باعث شدم بزاره بره ؟ من که دو.. دو.. دوسش دارم ♥️
دیگه صدای بارونو نمیشنیدم
فقط صدای هق هق و گریه های خودم بود .. اولین بار بود گریه میکردم .. گریه که سحله من حاضرم برا دخترم جونمم بدم .. ولی الان کجاست ؟ این وقت شب کجا میتونه رفته باشه ؟ همش تقصیر منه اگه .. اگه .. اگه پیداش نکنم بخدا خودمو میکشم ..🩸🗡
تو خیابونای شهر قدم میزدم و خودمو سرزنش میکردم .. نباید این اتفاق میوفتاد ..
وایسا ببینم اون کیه اونجا ؟
با عجله به سمت جسم سرد و یخ زده ی دخترک اون طرف خیابون رفتم .. این که آ.ته
جسته ی کوچیکش کنار جوی آب افتاده بود
لباس زیادی تنش نبود .. حسابی میلرزید
بدنش غرق خون بود 🩸🩸 .. چشمای درشتش بسته بود .. نه نه خدایا نه ...😭😭😭😭😭😭😭😭
نفهمیدم چیشد که خودمو به بیمارستان رسوندم
نباید میرفت .. من بجز اون کسیو نداشتم .. نباید اینجوری میشد .. این پایان قصه ی عاشقانه ی ما نبود ..❤️🩹
آخر هر قصه ای خوبی پیروزه اما همیشه همه چیز درست پیش نمیره .. گاهی وقتا قصه ها تلخ تموم میشن تا بفهمیم همیشه خوبی پیروز نیست ..🖤
حاضر نبودم جسم بی روح دخترمو به هیچ پرستاری بدم .. خودم محکم بغلش کرده بودمو بلند بلند اسم دکترو صدا میزدم .. نمیخواستم از من جداش کنن .. من دوسش داشتم .. حتی بیشتر از خودم .. نباید این اتفاق میوفتاد 🖤
ایگ ؟ تو کونت
رباتم ؟ فعاله دوس داری آن بخوری ؟ هاع ؟ اینکه آیدیت پخش شه چی ؟ فحش دوس داری ؟
نکته -( بچها امتحانام شروع شده این هفته خیلی شلوغم . مرسی که درک میکنید ♥️-)
لایک ؟ کامنت؟ فالو ؟
شرایط پارت بعد :
چهار لایک و دو کامنت
کام بزار اگه میخای برا پارت بعد انرژی بگیرم
۳.۷k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.