(قسمت 1)شهیدی که بدنش با اسید هم از بین نرفت
(قسمت 1)شهیدی که بدنش با اسید هم از بین نرفت
مجید ملا محمدی ماجرای اسارت وشهادت شهید نو جوانی که بعد از 16 سال با بدنی سالم به وطن باز گشت را به نگارش در آورد محمد رضا شفیعی در سن 14 سالگی به جبهه های نبرد رفته ودر عملیات های بسیاری شرکت می کند چندین بار مجروح می شود اما سر انجام در عملیات کربلا 4 وپس از مجروح شدن اسیر میشود که 11 روز پس از اسارت به دلیل عفونت شدید در ناحیه شکم به درجه شهادت نائل می شود جسد محمد رضا شفیعی پس از شهادت آن چنان معطر وتازه می ماند که صدام به سربازان خود دستور می دهد جنازه ی این شهید را در برابر آفتاب قرار دهند تا بپوسد وقتی این کار به سر انجام نرسید دستور میدهد که بر پیکر این شهید اسید بپاشند که با این کار هم آسیبی به بدن این شهید نمی رسد وجسد تازه این شهید بعد از 16 سال به وطن باز می گردد
به روایت قافله
مجروح که شد به اسارت دشمن در آمد و چند روز بعد از عفونت شدید شکم همان جا به شهادت رسید بعثی ها اورا دفن کردند و16 سال بعد هنگام تبادل جنازه ی شهدا با اجساد عراقی جنازه محمد رضا شفیعی ودیگر شهدای دفن شده را بیرون آوردند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند اما در کمال تعجب دیدند جنازه محمد رضا سالم مانده سالم سالم صدام گفته بود این جنازه نباید این طور تحویل ایرانی ها داده شود اورا 3 روز در آفتاب گذاشتند اما تفاوتی نکرد روی پیکرش آهک و اسید پاشیدند ولی باز هم بی تاثیر بود گفت راز سالم ماندن جنازه اش چند چیزه
1) اهتمام جدی به نماز شب داشت ،
2)دائما با وضو بود،
3)و مداومت بر غسل جمعه داشت
4)هیچوقت زیارت عاشورایش ترک نمی شد
5) هر وقت برای امام حسین گریه می کرد اشکهایش را بر بدنش می مالید
6) مادرش هم می گفت به امام زمان ارادت خاصی داشت هروقت به قم می آمد رفتن به جمکران را ترک نمی کرد
منبع قافله
روزی چند نوبت برای سید الشهدا گریه می کرد محمد رضا شفیعی را می گویم صبح ها زیارت عاشورا که می خواندیم گریه هایش جانسوز بود غروب که می شد کتابچه زیارت عاشورا را بر می داشت ومی رفت در مو قعیت صفا قبری که با دستان خود کنده بود بچه ها این اسم را رویش گذاشته بودند روضه خوان خودش بود بعد از هر گریه اشک هایش را پاک می کرد وبه صورت وبدنش می مالید سر این عملش را نمی دانستم اما سال ها بعد فهمیدم
محمد رضا جزء نیروهای تخریب بود نام او در میان هفت شهیدی که پیکرشان سالم بوده ثبت شده است (ادامه پست بعدی)
مجید ملا محمدی ماجرای اسارت وشهادت شهید نو جوانی که بعد از 16 سال با بدنی سالم به وطن باز گشت را به نگارش در آورد محمد رضا شفیعی در سن 14 سالگی به جبهه های نبرد رفته ودر عملیات های بسیاری شرکت می کند چندین بار مجروح می شود اما سر انجام در عملیات کربلا 4 وپس از مجروح شدن اسیر میشود که 11 روز پس از اسارت به دلیل عفونت شدید در ناحیه شکم به درجه شهادت نائل می شود جسد محمد رضا شفیعی پس از شهادت آن چنان معطر وتازه می ماند که صدام به سربازان خود دستور می دهد جنازه ی این شهید را در برابر آفتاب قرار دهند تا بپوسد وقتی این کار به سر انجام نرسید دستور میدهد که بر پیکر این شهید اسید بپاشند که با این کار هم آسیبی به بدن این شهید نمی رسد وجسد تازه این شهید بعد از 16 سال به وطن باز می گردد
به روایت قافله
مجروح که شد به اسارت دشمن در آمد و چند روز بعد از عفونت شدید شکم همان جا به شهادت رسید بعثی ها اورا دفن کردند و16 سال بعد هنگام تبادل جنازه ی شهدا با اجساد عراقی جنازه محمد رضا شفیعی ودیگر شهدای دفن شده را بیرون آوردند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند اما در کمال تعجب دیدند جنازه محمد رضا سالم مانده سالم سالم صدام گفته بود این جنازه نباید این طور تحویل ایرانی ها داده شود اورا 3 روز در آفتاب گذاشتند اما تفاوتی نکرد روی پیکرش آهک و اسید پاشیدند ولی باز هم بی تاثیر بود گفت راز سالم ماندن جنازه اش چند چیزه
1) اهتمام جدی به نماز شب داشت ،
2)دائما با وضو بود،
3)و مداومت بر غسل جمعه داشت
4)هیچوقت زیارت عاشورایش ترک نمی شد
5) هر وقت برای امام حسین گریه می کرد اشکهایش را بر بدنش می مالید
6) مادرش هم می گفت به امام زمان ارادت خاصی داشت هروقت به قم می آمد رفتن به جمکران را ترک نمی کرد
منبع قافله
روزی چند نوبت برای سید الشهدا گریه می کرد محمد رضا شفیعی را می گویم صبح ها زیارت عاشورا که می خواندیم گریه هایش جانسوز بود غروب که می شد کتابچه زیارت عاشورا را بر می داشت ومی رفت در مو قعیت صفا قبری که با دستان خود کنده بود بچه ها این اسم را رویش گذاشته بودند روضه خوان خودش بود بعد از هر گریه اشک هایش را پاک می کرد وبه صورت وبدنش می مالید سر این عملش را نمی دانستم اما سال ها بعد فهمیدم
محمد رضا جزء نیروهای تخریب بود نام او در میان هفت شهیدی که پیکرشان سالم بوده ثبت شده است (ادامه پست بعدی)
۶.۳k
۲۹ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.