از شب چشمان تو، افتان و خیزان می روم
از شب چشمان تو، افتان و خیزان می روم
از نگاه سرکشَت، زار و پریشان می روم"*
در دلت، مهمان عشقت، گشته یک دنیا و من
از دلت، چون بوده ام، ناخوانده مهمان، می روم
با دلم، همراه و همدل باش، قدر یک نفس
قدر یک لبخند، بعد از آن، به قرآن! می روم
آشکار ست، این که من، عاشق ترینم در جهان
با همه دلدادگی ها، باز پنهان می روم
قلب خود را، کن چراغانی، برای رفتنم
شادمانی کن، عزیزم! دارم از آن می روم
می روم، اما بدان، این انتخاب عشق نیست
چون، تو گفتی، عاشقانه، اشک ریزان می روم
ای سیه چشمی، که خورشیدست، در چشمان تو
از شب چشمان تو، افتان و خیزان می روم
از نگاه سرکشَت، زار و پریشان می روم"*
در دلت، مهمان عشقت، گشته یک دنیا و من
از دلت، چون بوده ام، ناخوانده مهمان، می روم
با دلم، همراه و همدل باش، قدر یک نفس
قدر یک لبخند، بعد از آن، به قرآن! می روم
آشکار ست، این که من، عاشق ترینم در جهان
با همه دلدادگی ها، باز پنهان می روم
قلب خود را، کن چراغانی، برای رفتنم
شادمانی کن، عزیزم! دارم از آن می روم
می روم، اما بدان، این انتخاب عشق نیست
چون، تو گفتی، عاشقانه، اشک ریزان می روم
ای سیه چشمی، که خورشیدست، در چشمان تو
از شب چشمان تو، افتان و خیزان می روم
۲.۸k
۳۰ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.