مثل تمام حسرت های از دست رفته؛ فراموش نمی شود بلکه تلنبار
مثل تمام حسرتهای از دست رفته؛ فراموش نمیشود بلکه تلنبار میشود در گوشه قلبت تا در میانسالی ناگزیر، سر راهت را بگیرد و بگوید چرا برای من اتفاق نیفتاد؟ چرا ما هیچوقت زیر باران قدم نزدیم؟ چرا باد زلفهای ما را آشفته نکرد و چرا دلم اینهمه گرفته است؟
ما قرارهای عاشقانه را در فیلمهای ممنوع میدیدیم و فکر میکردیم این آدمها چقدر خوشبختند که برای هم آواز میخوانند و ترک موتورِ عشقشان جاده چالوس را مالِ خود میکنند و وقتی بغض میکنند؛ موسیقی ملایمی پخش میشود و ناگهان او از راه میرسد و احتمالا باران ملایمی میبارد و باد میوزد..
ما تجربه نکردیم و فقط یواشکی فیلم دیدیم و هرگز به ذهنمان نرسید که شاید از تکتک عاشقان و قهرمانان فیلمهای بیکیفیتمان، خوشبختتر باشیم... واقعیت غمبار عشق و شکست و سکوت و آوارگی و تمام شدن در اوج، و کابوس هر شبهُ آن چیزی که نبود ولی تمام شده بود
آنها خاطرات ما را میساختند؛ و ما حسرت میخوردیم که چرا خودمان نمیتوانیم خاطره عاشقانهای داشته باشیم
ما قرارهای عاشقانه را در فیلمهای ممنوع میدیدیم و فکر میکردیم این آدمها چقدر خوشبختند که برای هم آواز میخوانند و ترک موتورِ عشقشان جاده چالوس را مالِ خود میکنند و وقتی بغض میکنند؛ موسیقی ملایمی پخش میشود و ناگهان او از راه میرسد و احتمالا باران ملایمی میبارد و باد میوزد..
ما تجربه نکردیم و فقط یواشکی فیلم دیدیم و هرگز به ذهنمان نرسید که شاید از تکتک عاشقان و قهرمانان فیلمهای بیکیفیتمان، خوشبختتر باشیم... واقعیت غمبار عشق و شکست و سکوت و آوارگی و تمام شدن در اوج، و کابوس هر شبهُ آن چیزی که نبود ولی تمام شده بود
آنها خاطرات ما را میساختند؛ و ما حسرت میخوردیم که چرا خودمان نمیتوانیم خاطره عاشقانهای داشته باشیم
۱.۸k
۳۱ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.