شاهنامه

#شاهنامه
#سوزنی_به_خویشتن
از جمشید تا ضحاک!
دیدگاهی دیگر گون به شاهنامه
«نگارنده: سیروس حامی»
فراز ۲ - مایه‌خوری و رکود

در فراز پیشین، گفته آمد که داستانهای شاهنامه برآمده از یک هسته کوچک راستین تاریخی است که هزاران سال سینه به سینه بازگو و با انبوهی از پیرایه‌ها که در این رهگذر پذیرفته؛ در ناخودآگاه گروهی نیاکان نهادینه شده و با همین انبوه پیرایه‌ها در خدای‌نامه و پس آنگه در شاهنامه بازتاب یافته!

یکی از پذیرفته‌های ناخودآگاه گروهی مردم، رواییِ تاراجگری و سپاهیگری پادشاهان بود! آغاز پادشاهی جمشید با سپاهیگری و تاراج برایِ نهادن گنج، نمودِآشکارِ این پندار و این پیرایه داستان است!

این پیرایه را پنداری بازدارنده دانستیم که بخشی از داستان و بخشی از تاریخ شناخته شد!(ن.ک. فراز ۱)

روزگار همزاد و همراه درخشش پیشرفت(جمشید)، همراه با اقتصاد نهادگرا و مایه آفرینش(خلاقیت) بود و نهادهای چهارگانه هستی یافتند،

از این هر یَکی را یکی پایگاه،
سَزاوار بگزید و بنمود راه!
که تا هرکس اندازه خویش را،
ببینند و دانند کم بیش را!

این نهادگرایی و شناخت اندازه‌ها(حدود، قانون)، زمینه ساز پیشرفت‌های درخشان مردمان در «رشتن و بافتن» و «جامه دوختن» و « شستن و پلشت بری» و «کار گل» و «کانجویی» و «کاربری بوی خوش» و «پزشکی و درمان» و «دریانوردی» و «سالماری» و «شادخواری» و «خنیاگری» و... گردید!
همه این پیشرفتها با «جاندار انگاریِ» روزگاری که «جمشید=همزاد درخشش» نامیده و انگاشته شد، همراه بود!

این «شاه» نیز همچون فرمانروایان دیگر در برابر کشش درون به رنج کمتر و بهره بیشتر، تاب نیاورد و فزون‌خواهی پیشه کرد و جهان (کنایه از دهش‌های ایزدی) را همه از آن خویش خواست! این همان چیزی است که در اقتصاد(و نیز سیاست) امروز «انحصار» خوانده می شود!
فزون‌خواهی و انحصار، انگیزه‌ها را خفه می سازد، اقتصاد را از آفرینش و پیشرفت باز می دارد، تولید را می‌کاهد، و «افزونی تولید بر مصرف» را که خمیرمایه «رشد اقتصادی» است، از میان می‌برد و به زبان امروز، «رکود» می‌آفریند! این «رکود» است که گرسنگی و نارضایتی مردم را در پی دارد و جامعه‌ای که در چنبره رکود و نومیدی گروهی مردم گرفتار شد، انجامی جز فروپاشی ندارد!

و.....
جمشید فرو پاشید!
نویسنده : سیروس حامی
یاری‌نامه : جامعه شناسی خودکامگی - علی رضاقلی


https://t.me/ShahnamehToosi
دیدگاه ها (۰)

#وطن#فضای_مجازی#اگاهی🔺 به لطف فضای مجازی، زاکانی مجبور به حذ...

#وطن#بیشعوری#وجدان

#داستان_کهن_ملل_سیندرلا_اسوکتهناگهان یک لنگه کفش از پایش داخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط