باران و من و پنجره هم راز شدیم

باران و من و پنجره هم راز شدیم

ما عاشق قصه های پرواز شدیم

دنیای بدی بود به دور و برما

ما هم به خود آمدیم و آغاز شدیم
دیدگاه ها (۱)

سخت است دلم پیش ...تو باشد تو نباشي...احساس غزل خواڹ تو... ب...

چای عصرانه ی عشق رابا طعمِ دوستت دارم دم کرده ام ... عطر و ب...

😔 یڪ ڪلمـــہ اســـــت ... ‍😔 اما یـــہ دنیا حــــــــــــرفہ...

اے ڪاش شبیهخاطره هایت بودی،باوفا و ماندگارو یاڪاش خاطره هایت...

حالا اون دستا کجاست؟..اون دو تا دستای خوب..چرا بی صدا شده؟ ل...

تو بیا و همدم این دل بی جانم باشآخرین هم سفر فصل زمستانم باش...

شب همدم تنهایی و آرامش است پرده ای از سکوت و راز است،بر فراز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط