تا بیش از این دیر نشده ، میدان های مین را دریابید !
تا بیش از این دیر نشده ، میدان های مین را دریابید !
حی علی الجهاد ...
متن توافق ژنو ( که توسط کارشناسان آمریکایی تنظیم شده بود ) از ابتدا برای به نتیجه نرسیدن نوشته شده بود . متن این توافق به طور هدفمند و ظریفی مملو از چاله و تله هایی برای به چالش کشیدن هویت و هستی جمهوری اسلامی ایران بود .
نمونه یکی از این تله ها ، تله اخیری است که بر سر موضوع توان دفاعی ایران و موشک های بالستیک ایران در مرحله فعلی برجسته شده است .
توافقنامه ای که در نهایت عملا از ایران می خواهد کشوری به مانند مصر با حکومتی لیبرال و متزلزل باشد و هر سال هم جیره اش و کمک های بلاعوضش را از کدخدا دریافت کند ...
آمریکایی ها با شناختی که از محیط داخلی ایران داشتند ، از همان ابتدا به خوبی می دانستند که این توافقنامه با این ساختار به نتیجه و یا به اصطلاح منجر به توافق جامع و نهایی مدنظرشان که به معنای تهی شدن انقلاب از اصول خود و تقدیم کلید استقلال کشور به بیگانگان بشود ، نخواهد شد .
آمریکایی ها به خوبی می دانند دولت هاشمی و روحانی همه ی آبرو و بند حیاتشان را صرفا به نتیجه مذاکرات گره زده اند و هیچ طرح و برنامه ی دیگری غیر از مذاکره ، برای حل مشکلات کشور ندارند . هیچ پلن B در صورت شکست مذاکرات وجود ندارد . آنها می دانند که چکیده طرح دولت برای اداره کشور، در دو جمله خلاصه شده است: برداشته شدن تحریم در مذاکرات و فروش نفت . همین !
آنها به خوبی فهمیده اند که این دولت با نوع رفتاری که در پیش گرفته است ، هیچ چاره ای جز به نتیجه رسیدن در مذاکرات آنهم به هر قیمتی و تحت هر شرایطی برای خود متصور نیست . حتی به قیمت فریب کاری و عبور از خطوط قرمز نظام و ....
نشان به این نشان که با وجود این که عملا در 6 ماه گذشته طرف غربی به اکثر تعهدات خود در توافق ژنو عمل نکرده است ، اما طرف ایرانی از ترس این که مبادا روح یا جسم توافقنامه اش خدشه دارد شود ، حتی به روی خودش هم نیاورده و هیچ واکنشی نشان نداده و صدایش هم در نیامده است و عملا این پیام را به طرف مقابل ارسال کرده که : تو هر غلطی که بکنی ، من راضیم !
از طرفی دیگر آمریکایی ها این را هم خوب می دانند که ولی فقیه و رهبرانقلاب به عنوان پاسدار وحافظ منافع ملی و استقلال و عزت کشور ، در نهایت اجازه ادامه این روند خطرناک و رقم خوردن یک توافقنامه بد و یکطرفه را نخواهند داد .
در واقع مسیر وهدف گذاری که آمریکایی ها با توجه به این مسایل برای این بازی تنظیم کرده بودند این بود که با حربه مذاکرات :
1- فرصتی برای کند کردن روند پیشرفت برنامه هسته ای ایران و تکمیل اطلاعات نداشته خود از تاسیسات و مراکز حساس ایران کسب کنند
2- فرصتی برای تقویت جریان تجدیدنظرطلب و وابسته به غرب بدست آورند .( نظیر آنچه در مک فارلین در سر داشتند) .
3- در نهایت به بهانه این که نظام و رهبری و جریان انقلابی مانع به نتیجه رسیدن مذاکرات و رفع تحریم ها شدند ، فرصتی برای رویارویی جریان وابسته به غرب با جریان انقلابی ایران و رویارویی کف خیابانی مردم با نظام و رهبری مهیا کنند .. چیزی شبیه به پروژه اخیرشان در اوکراین ...
با توجه به نکات فوق ، انتهای این مسیر از هم اکنون روشن است :
از طرفی شیب رو به افزایش روشنگری ها ، انذارها و مطالبات رهبری در خصوص مذاکرات و خطوط قرمزهای نظام و عدم گره زدن مشکلات کشور به مذاکرات و نهایتا رفع تحریم ها از راهی غیر از مذاکرات ،
و از طرفی دیگر هم اصرار و تاکید دولت هاشمی و شخص جناب فریدون (روحانی) و ظریف بر روند فعلی مذاکرات گره زدن همه ی مشکلات کشور به سرنوشت مذاکرات و بی تفاوتی به هشدارهای رهبری و تلاش جهت دور زدن خطوط قرمز نظام در مذاکرات و نهایتا رسیدن به هرتوافقی و هر قیمتی ...
این دو روند متعارض نشان می دهد که دیر یا زود باید منتظر ورود قاطعانه رهبری به پایان دادن به این بازی آمریکایی انگلیسی باشیم . ( ورودی که البته نشانه هایش هم در سخنان و تحرکات اخیر امام خامنه ای نمایان شده است )
ورودی که به منزله قدم گذاشتن رهبری بر میدان مین کارگذاشته شده توسط آمریکایی ها و عاملینشان است و قطعا با سکوت و عقب نشینی جریان سازشگر و طرفدار غرب همراه نخواهد بود ... و این دقیقا همان نقطه کلیدی است که طراحان این بازی انتظار آن را می کشند و برایش در حال تدارک هستند ... شبکه های عملیاتی و رسانه ای براندازان مجددا فعال شده اند ، عناصر میدانی فتنه در حال ورود به کشور هستند ، هم زمان شکاف های فرهنگی اجتماعی و قومیتی در حال فعال شدن هستند...
---------------------------------------
اما تکلیف تک تک ما در این میان و در این بازی خطرناک و پیچیده چیست ؟
آیا باید نظاره گر باشیم و منتظر باشیم کی اماممان برای روشنگری و پایان بر این بازی خطرن
حی علی الجهاد ...
متن توافق ژنو ( که توسط کارشناسان آمریکایی تنظیم شده بود ) از ابتدا برای به نتیجه نرسیدن نوشته شده بود . متن این توافق به طور هدفمند و ظریفی مملو از چاله و تله هایی برای به چالش کشیدن هویت و هستی جمهوری اسلامی ایران بود .
نمونه یکی از این تله ها ، تله اخیری است که بر سر موضوع توان دفاعی ایران و موشک های بالستیک ایران در مرحله فعلی برجسته شده است .
توافقنامه ای که در نهایت عملا از ایران می خواهد کشوری به مانند مصر با حکومتی لیبرال و متزلزل باشد و هر سال هم جیره اش و کمک های بلاعوضش را از کدخدا دریافت کند ...
آمریکایی ها با شناختی که از محیط داخلی ایران داشتند ، از همان ابتدا به خوبی می دانستند که این توافقنامه با این ساختار به نتیجه و یا به اصطلاح منجر به توافق جامع و نهایی مدنظرشان که به معنای تهی شدن انقلاب از اصول خود و تقدیم کلید استقلال کشور به بیگانگان بشود ، نخواهد شد .
آمریکایی ها به خوبی می دانند دولت هاشمی و روحانی همه ی آبرو و بند حیاتشان را صرفا به نتیجه مذاکرات گره زده اند و هیچ طرح و برنامه ی دیگری غیر از مذاکره ، برای حل مشکلات کشور ندارند . هیچ پلن B در صورت شکست مذاکرات وجود ندارد . آنها می دانند که چکیده طرح دولت برای اداره کشور، در دو جمله خلاصه شده است: برداشته شدن تحریم در مذاکرات و فروش نفت . همین !
آنها به خوبی فهمیده اند که این دولت با نوع رفتاری که در پیش گرفته است ، هیچ چاره ای جز به نتیجه رسیدن در مذاکرات آنهم به هر قیمتی و تحت هر شرایطی برای خود متصور نیست . حتی به قیمت فریب کاری و عبور از خطوط قرمز نظام و ....
نشان به این نشان که با وجود این که عملا در 6 ماه گذشته طرف غربی به اکثر تعهدات خود در توافق ژنو عمل نکرده است ، اما طرف ایرانی از ترس این که مبادا روح یا جسم توافقنامه اش خدشه دارد شود ، حتی به روی خودش هم نیاورده و هیچ واکنشی نشان نداده و صدایش هم در نیامده است و عملا این پیام را به طرف مقابل ارسال کرده که : تو هر غلطی که بکنی ، من راضیم !
از طرفی دیگر آمریکایی ها این را هم خوب می دانند که ولی فقیه و رهبرانقلاب به عنوان پاسدار وحافظ منافع ملی و استقلال و عزت کشور ، در نهایت اجازه ادامه این روند خطرناک و رقم خوردن یک توافقنامه بد و یکطرفه را نخواهند داد .
در واقع مسیر وهدف گذاری که آمریکایی ها با توجه به این مسایل برای این بازی تنظیم کرده بودند این بود که با حربه مذاکرات :
1- فرصتی برای کند کردن روند پیشرفت برنامه هسته ای ایران و تکمیل اطلاعات نداشته خود از تاسیسات و مراکز حساس ایران کسب کنند
2- فرصتی برای تقویت جریان تجدیدنظرطلب و وابسته به غرب بدست آورند .( نظیر آنچه در مک فارلین در سر داشتند) .
3- در نهایت به بهانه این که نظام و رهبری و جریان انقلابی مانع به نتیجه رسیدن مذاکرات و رفع تحریم ها شدند ، فرصتی برای رویارویی جریان وابسته به غرب با جریان انقلابی ایران و رویارویی کف خیابانی مردم با نظام و رهبری مهیا کنند .. چیزی شبیه به پروژه اخیرشان در اوکراین ...
با توجه به نکات فوق ، انتهای این مسیر از هم اکنون روشن است :
از طرفی شیب رو به افزایش روشنگری ها ، انذارها و مطالبات رهبری در خصوص مذاکرات و خطوط قرمزهای نظام و عدم گره زدن مشکلات کشور به مذاکرات و نهایتا رفع تحریم ها از راهی غیر از مذاکرات ،
و از طرفی دیگر هم اصرار و تاکید دولت هاشمی و شخص جناب فریدون (روحانی) و ظریف بر روند فعلی مذاکرات گره زدن همه ی مشکلات کشور به سرنوشت مذاکرات و بی تفاوتی به هشدارهای رهبری و تلاش جهت دور زدن خطوط قرمز نظام در مذاکرات و نهایتا رسیدن به هرتوافقی و هر قیمتی ...
این دو روند متعارض نشان می دهد که دیر یا زود باید منتظر ورود قاطعانه رهبری به پایان دادن به این بازی آمریکایی انگلیسی باشیم . ( ورودی که البته نشانه هایش هم در سخنان و تحرکات اخیر امام خامنه ای نمایان شده است )
ورودی که به منزله قدم گذاشتن رهبری بر میدان مین کارگذاشته شده توسط آمریکایی ها و عاملینشان است و قطعا با سکوت و عقب نشینی جریان سازشگر و طرفدار غرب همراه نخواهد بود ... و این دقیقا همان نقطه کلیدی است که طراحان این بازی انتظار آن را می کشند و برایش در حال تدارک هستند ... شبکه های عملیاتی و رسانه ای براندازان مجددا فعال شده اند ، عناصر میدانی فتنه در حال ورود به کشور هستند ، هم زمان شکاف های فرهنگی اجتماعی و قومیتی در حال فعال شدن هستند...
---------------------------------------
اما تکلیف تک تک ما در این میان و در این بازی خطرناک و پیچیده چیست ؟
آیا باید نظاره گر باشیم و منتظر باشیم کی اماممان برای روشنگری و پایان بر این بازی خطرن
۶.۲k
۰۱ خرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.